📖 حکایت
🔸وقتی خانهات دیوار به دیوار مولا علی و قلبت برای امام زمانت میتپد...
💥خانهاش ديوار به ديوار صحن اميرالمؤمنين علیه السلام بود.
به ناگاه مريض شد و بعد از مدتي هر دو پايش مثل چوب خشكيد و خانهنشين شد. چون نميتوانست كار كند، فقیر و فقیرتر شد و زن و بچهاش روزگار سختي را ميگذرانيدند.
🌗شبی برقی به ذهنش زد و به خاطرش آمد؛ مگر خداوند در قرآن مجيد نفرموده:
وَ نَحْنُ اَقْرَبُ اِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَريد.
ما از شاهرگ گردن به آدمي نزديكتريم.
( سورهي ق، آيهي 16)
💥پس به سختی وضو گرفت و با درد، دو ركعت نماز خواند و دستش را به آسمان گشود و گفت:
⛅️"خدايا اين دنيا صاحبي دارد. از تو ميخواهم كه مرا به وسليهي او شفا دهي! "
چیزی نگذشت که همسر و فرزندانش از خواب بيدار شدند، و نوري را دیدند که زمين و آسمان را روشن كرده بود،
وقتی پرسيدند: چه خبر است؟
💔پاسخ داد : " الان فريادرس بيچارگان، حضرت صاحب الزمان عليه السّلام كنار بسترم آمد و به من فرمود:
👈 اي حسين مدمل، برخيز! "
عرض كردم نميتوانم. پس در كمال محبت و مهرباني دستم را گرفت و مرا بلند كرد در حالی که هيچ گونه درد و مرضي نداشتم.
👈سپس به من فرمود این ساباط (معبر دالان مانند)راه من است که به این راه به زیارت جد خود میروم و درب آن را در هر شب ببند. عرض کردم شنیدم و اطاعت کردم ای مولای من...
🌟 سپس حضرت برخاست و به زیارت حضرت امیر رفت و آن ساباط مشهور شده است به ساباط حسین مدمل و مردم از برای ساباط نذرها میکردند و به برکت حضرت قائم به حاجت خود میرسیدند❗️
📚 بحار الانوار، ج۵۲ ص۷۷ حدیث ۵۵
🔸اگر دیوار به دیوار خانهی علی هم که باشی، قلبت باید برای امام زمانت بتپد تا عاقبت به خیر شوی! وگرنه...
🍃کانال منتظران و زمینه سازان ظهور🍃👇👇
https://eitaa.com/montazeranv