16.9M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
🔴نماهنگ خانه پدری شعر خوانی سید حمیدرضا برقعی؛ آه ای شهر دوست داشتنی کوچه پس کوچه‌های عطرآگین ای مرور تمام خاطره‌هات چون دهین ابوعلی شیرین سرخوشی‌های بی‌حدّم می‌زد پرسه در کوچه‌های بی هدفی دعوتم کرد سمت طعم بهشت ناگهان عطر قیمه‌ی نجفی سَیدی! گم شدم، حرم، مولا از کجا می شود به او برگشت؟ عربی گفت و من نفهمیدم باید از شارع الرسول گذشت زخمی‌ام التیام می‌خواهم التیام از امام می‌خواهم السلام علیک یا ساقی من علیک السلام می‌خواهم سنگ در می‌شود در این وادی صاحبان جواهرند همه واژه واژه با امین الله زائران تو شاعرند همه در حرم گم شدم که می‌دیدم بین دریای بیکران دریا ریخت مضمون تازه در شعرم صحن نو، صحن حضرت زهرا فرصت با تو بودنم چون ابر لحظه لحظه می‌شود سپری غرق آرامش، پر از رویا حرم توست خانه پدری لنگر آسمان، ستون زمین تو به جبریل داده‌ای پر و بال مستی‌ام را خودت دوچندان کن یا علی یا محول الاحوال باز هم در شکوه اِیوانت مستم، آشفته‌ام، پریشانم دارم آن شعر روی ایوان را جای اذن ورود می‌خوانم «زائران درگَهت را بر در خُلدبرین می‌دهند آواز طبتم فادخلوها خالدین» بین این چهارپاره خوابم برد رفتم از خویش و دفترم جا ماند یکنفر مثل من درون حرم داشت شعری برایتان می‌خواند «علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را که به ماسوا فکندی همه سایه هما را دل اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین به علی شناختم من، به خدا قسم، خدا را»