کانال منتظران واقعی ظهور امام عصر روحی فدا
سکوت مطلق و نسیم ملایم فکر عزیر را آزاد ساخت تا درباره مردگان و وضع رستاخیز ایشان بیندیشد. عزیر با خ
فرشته گفت: تو صد سال است که مانند این اجساد در این زمین بوده ای، باران های نرم و رگبارهای شدید بر بدنت باریده و بادهای بسیار بر تو وزیده، ولی با گذشت این سال های طولانی و حوادث مختلف می بینی که خوراکت سالم مانده و آب آشامیدنی تو تغییر نکرده است. ای عزیر! نگاهی به استخوان های پراکنده الاغ خویش بیانداز، می بینی که اعضایش از هم پاشیده شده و خدا بزودی به تو نشان خواهد داد که چگونه این استخوانهای پراکنده جمع و زنده می شوند و روح در آن دمیده می شود. اکنون شاهد این جریان باش تا به روز قیامت یقین پیدا کنی و بر ایمانت به رستاخیز بیفزایی و خدا تو را آیتی از قدرت خود قرار داد تا شک و تردید به رستاخیز را از ذهن مردم پاک کنی و بر اعتقاد آنها بیفزایی و آنچه را از درک آن عاجز بودند بر ایشان شرح دهی. عزیر دقت کرد، دید الاغ وی با تمام شرایط و علائم روی دست و پای خود ایستاد و آثار زندگی در آن هویدا شد. عزیر با مشاهده این منظره گفت: «من می دانم که خدا بر هر چیز قادر است.» ❤️ صد سال فراق! عزیر بر حیوان خود سوار شد و به جستجوی راه منزل خویش پرداخت. در راه متوجه شد که اوضاع مسیر و خانه ها تغییر کرده و تصویر گذشته فقط به صورت رؤیایی در ذهن او وجود دارد، با دقت در مسیر و تداعی خاطرات بالاخره به خانه خود رسید. بر درب خانه پیرزنی را دید با کمر خمیده و اندامی لاغر که گذشت ایام پوست بدنش را چروکیده و بینایی چشمانش را فروکاسته است. ❌ ادامه در پست های بعدی.... 🌸⃟🌼჻ᭂ࿐✰🌸🌼 @montazeranzohooremamasr