عنایتِ امام رضا علیه السّلام به شهید طهرانی‌مقدّم 🕊 حسن می‌گفت: رفته بودیم روسیه یڪ موشڪِ فوق پیشرفته‌ای را از روس‌ها تحویل بگیریم. به افسرِ روسی گفتم: فنّاوریِ ساختِ این موشڪ را هم در اختیارمان بگذارید. به من خندید و گفت: این امڪان ندارد. این تڪنولوژی فقط در اختیارِ روسیه است. ولی بهش گفتم: ما بالاخره این را می‌سازیم. باز هم خندید. وقتی برگشتیم ایران، هر چه در توان داشتیم گذاشتیم؛ اما به درِ بسته خوردیم. دست به دامنِ امام رضا (علیه‌السّلام) شدم. سه روز در حرم برای پیدا ڪردنِ راهی، متوسّل حضرتش شدم، تا اینڪه روز سوّم، در حرم، طرحی در ذهنم جرقّه زد. سریع آن را در دفتر نقاشیِ دخترم ڪشیدم. وقتی برگشتم، عملیاتی‌اش ڪردیم. شد موشڪی بهتر از موشڪ‌های روسی. ✅