با توجه به آيات قرآن و روايات معصومين (ع) که به برخي از آنها اشاره شد، فقهاي اسلام به حرمت شرکت در مجالس گناه فتوا داده اند که در اين جا به نمونه هايي از آنها اشاره مي شود: 1. شيخ طوسي (قدس سره) (متوفاي 460 هـ. ق): اگر کسي را به مجلسي دعوت کنند و او بداند که در آن مجلس، منکراتي از قبيل شراب خواري، نواختن آلات موسيقي و... وجود دارد، رفتنش به آن مجلس جايز نيست، ولي اگر بداند که در صورت حضور در مجلس مي تواند منکرات را از بين ببرد، مستحب است حاضر شود تا بدين وسيله ميان اجابت دعوت و نهي از منکر، جمع کرده باشد.(9) 2. قاضي ابن براج (قدس سره) (متوفاي 481 هـ.ق) نيز شبيه کلام شيخ طوسي را در کتاب مهذب، بيان فرموده است.(10) 3. ابن ادريس حلي (متوفاي 598 هـ.ق) در مقام بيان اعمال حرام مي نويسد: والحضور في مجالس المنکر ومواضعه، الا لانکار، او ما جري مجري ذلک؛ از جمله کارهاي حرام، حاضر شدن در مجالس گناه و موارد مربوط به آن است، مگر اين که به قصد نهي از منکر يا اعمال لازم ديگري باشد.(11) 4. علامه حلي (متوفاي 726 هـ. ق) درمقام بيان احکام وليمه مي نويسد: يشترط ان لايکون في الدعوه منا کير و ملاهي، مثل شرب الخمر علي المائده و ضرب العود و البرابط والمزامير، و غير ذلک. و لو علم فلا يجوز له حضورها الا ان يعلم انه اذا حضر ازال المنکر من غير تضرر له وجب عليه الحضور... افن لم يتمکن من الازاله لم يجز له الحضور؛ لانه کالرضا بالمنکر، والتقرير عليه؛ در جواز قبول دعوت به وليمه شرط است که در آن مجلس کار حرام در مجلس مطلع باشد، حضور در آن مجلس برايش جايز نيست، مگر اين که بداند در صورت حضور مي تواند - بدون اين که متضرر شود- جلو گناه را بگيرد، در اين صورت حضور در مجلس براي او واجب مي شود، ولي اگر قدرت جلوگيري از گناه را ندارد، حاضر شدن او در آن مجلس حرام است، زيرا حضور در مجلس گناه [بدون نهي از منکر] به منزله رضايت بر گناه و تأييد آن است. (12)