شعر در مورد ظاهر و باطن
علم باطن تو بیاموز و مپرس
از خطاهای حواست ، شو امین
گر به ظاهر تو نگاهی افکنی
حق نیابی ، چون حقیقت در کمین
اختلاف فهم ، آید زین شروع
از حواس ، کی دارم آن علم یقین
چون حقیقت خارج ازذهن وحواس
جز یکی نبود ولی درکش چنین
اختلاف فهم آید از حواس
ورنه حق ، در خارج ذهنم مبین
شک و تردیدم ، ز اشکالات ذات
هرچه برحقم ، بدورم از همین
گر ز قلبم ، نور ایمان میدمد
کی بماند ، آن عقیده ، همچو دین
نور ایمان ، چون بیامد لاجرم
دین حق باشد ، از ان هم مستعین