شعر در مورد ظاهر و باطن علم باطن تو بیاموز و مپرس از خطاهای حواست ، شو امین گر به ظاهر تو نگاهی افکنی حق نیابی ، چون حقیقت در کمین اختلاف فهم ، آید زین شروع از حواس ، کی دارم آن علم یقین چون حقیقت خارج ازذهن وحواس جز یکی نبود ولی درکش چنین اختلاف فهم آید از حواس ورنه حق ، در خارج ذهنم مبین شک و تردیدم ، ز اشکالات ذات هرچه برحقم ، بدورم از همین گر ز قلبم ، نور ایمان میدمد کی بماند ، آن عقیده ، همچو دین نور ایمان ، چون بیامد لاجرم دین حق باشد ، از ان هم مستعین