وداع حسنین با مادرشان از زبان علی علیه السلام بریم خانه علی علیه السلام. در روایات دارد که زهرا سلام الله علیها به علی علیه السلام وصیت فرمود: «غَسِّلنی وَ کَفِّنّی بِالَّیل؛[11] من را شب غسل بده! من را شب دفن کن!» من را شب تجهیزم کن! نمی ­خواهم آنهایی را که به من ظلم کردند بر جنازه من حاضر شوند. علی علیه السلام بر طبق وصیت زهرا سلام الله علیها او را تجهیز کرد. می­ نویسند که زهرا سلام الله علیها به اسماء بنت عمیس هم وصیت کرد که وقتی علی می خواهد من را تجهیز کند، تو برو او را کمک کن! در روایت دارد که اسماء آب می ­ریخت، علی علیه السلام زهراسلام الله علیها را شست و شو می­کرد. حالا چه صحنه­ هایی در بین غسل دادن پیش آمد بماند. وقتی علی علیه السلام غسل دادنش تمام شد، حنوط کرد، بعد هم تکفین حضرت زهرا سلام الله علیها را انجام داد، علی علیه السلام می­ فرماید: «فَلَمّا هَمَمتُ أَن أَعقُدَ الرِّداء نادَیتُ یا امَّ کُلثُوم یا زینب یا حَسن یا حُسین هَلُمّوا تَزَوَّدوا مِن أُمِّکُم وَ هذا الفِراق وَ اللِّقاء فی الجَنَّه[12]» می­ دانید یعنی چه؟ یعنی وقتی خواستم بند کفن زهرا را ببندم، بچّه­ های زهرا را صدا زدم، بچّه­ها بیایید از مادر توشه بگیرید! دیگر شما مادر را نمی­ بینید. فقط در بهشت مادر را می ­بینید. این بچه ­ها آمدند، امام حسن و امام حسین خودشان را انداختند روی سینه زهرا سلام الله علیها. علی علیه السلام نقل می­ کند، سوگند یاد می کند، می ­گوید: من یک وقت دیدم دست های زهرا از کفن بیرون آمد، یک دست گردن حسن انداخت، یک دست گردن حسین انداخت، چنان ناله زد، که منادی ندا کرد: یا علی! این بچّه­ ها را از روی سینه­ زهرا بردار! ملائکه­ آسمان ها به گریه آمدند... .