جسارت بمرحوم قمی پا: برادر شما از مرحوم قمى تعريف كرديد ولى من در بعضى از كتابها ديده ام كه به ايشان بدگوئى كرده و يا بعضى ها كتابهايش را معتبر نمى دانند. (128) دست : عزيزم !آنها آن علامه بزرگوار را نشناخته و كتابهاى او را درك نكرده اند، كتابهاى او همه ارزنده و مفيد مى باشد، خود او از علماى بسيار محبوب و دقيق و مورد علاقه بزرگان دين است . كتاب مفاتيح او را مراجع بزرگ تقليد در دست گرفته و استفاده مى كنند، شما در منزل علما كمتر كسى را مى بينيد كه كتب آن مرحوم در خانه اش نباشد، و بالاخره بايد بدانيد هر كس از او بد گوئى كند هر كه باشد و هر چه باشد، يا نادان است و يا مامور ابر قدرتها و از اعضاء ستون پنجم ، و چون كتابها آن مرحوم از مرز جهان اسلام و تشيع نمى گذرد، بى دينان در برابر او موضع گرفته او را به بى اعتبارى و نقل روايات ضعيف يا به بيسوادى متهم مى كنند، چنان كه آن افراد نسبت به ساير بزرگان دين واعاظم مذهب تشيع مانند خواجه نصير الدين طوسى ، علامه بزرگوار مجلسى ، آية الله مقدس اردبيلى و آيات ديگر، جسارتها كرده و از خدا نترسيده اند؛ بى باكانه به آن بزرگان توهين روا داشته و بعضى از آتش پرستان را بر آنها برترى داده اند، خداوند به عذاب الهى معذبشان كند. پا: بسيار از شما متشكرم كه مرا روشن ساختيد، آيا بد نيست كه از زبان بگذريم و به صحبت ديگر بپردازيم ؟ چشم : به يارى خدا بزودى خواهيم گذشت ولى بايد بدانيم تا به حال هر چه گفته ايم و بعدا خواهيم گفت مختصرى از زيانهاى خواهد بود. چشم : البته چنين است و از آن جائى كه خطر زبان زياد است و جرم آن بسيار و گناهش بزرگ و خطاى آن فراوان ، به اين زودى نبايد دست از سر آن برداشت ! زبان : من هم آن چه تا بحال از شما گفته ام مختصرى از زيانهاى شماست وگرنه اگر من هم بخواهم جرم و خطاى شما را بر شمرم ، بايد ساعات زيادى را به زيانهاى شما اختصاص دهم و اوقات فراوانى را بگيرم و من تا بحال ملاحظه شما را كرده كه به اختصار پرداختم . اندامها: مگر زيان ما بغير از آن چه تذكر داديد باز تصور مى شود؟ زبان : آرى ، فراوان !كه از باب نمونه به خلاصه اى از آن مى پردازم :