[قضیه آموزنده جمعی که نزد
#امام_رضا علیه السلام ادعای شیعه بودن نمودند]
🌺هنگامى كه امام رضا عليه السلام در خراسان بود گروهى از راه دور براى زيارت او به درب منزل حضرت آمدند و اجازه خواستند به حضور او شرفياب گردند. دربان حضرت به حضور او رسيد و عرض كرد: گروهى آمده اند و مى خواهند به محضر شما برسند و مى گويند:
ما شيعه على عليه السلام هستيم .
امام رضا عليه السلام فرمود: من مشغولم ، به آنها بگو برگردند.
دربان كنار در آمد و به آنها گفت : حضرت مشغول است و كسى را نمى پذيرد.
آنها رفتند و روز دوم آمدند و همان سخن خود را تكرار كردند و امام عليه السلام آنها را نپذيرفت تا دو ماه هر روز مى آمدند و مى گفتند: ما شيعه على عليه السلام هستيم و مى خواهيم به حضور امام عليه السلام برسيم و حضرت آنها را نمى پذيرفت تا اينكه از ملاقات امام مايوس شدند و به دربان گفتند:
به مولاى ما بگو ما شيعيان پدرت على بن ابيطالب عليه السلام هستيم و با اين نپذيرفتن شما دشمنانمان ما را مورد شماتت قرار مى دهند، ما اين بار بر مى گرديم و بخاطر شرمندگى و خجالت و عجز از تحمل شماتت دشمنان از ديار خود هم مى گريزيم .
آنها را به حضرت رسانيد. آنگاه امام عليه السلام به دربان فرمود: اجازه بده وارد شوند، آنها به حضور آن حضرت رسيدند و سلام كردند اما امام عليه السلام جواب آنها را كه نداد اجازه نشستن نيز به آنها نداد و همين طور ايستاده بودند تا اينكه گفتند: يا بن رسول اللّه ! اين چه ستم بزرگ و خفتى است كه بعد از دو ماه نپذيرفتن و در بدرى به ما مى رسد و چه آبروئى بعد از اين برای ما مى ماند؟
امام عليه السلام فرمود: اين آيه را بخوانيد: و ما اصابكم من مصيبة فبما كسبت ايديكم و يعفو عن كثير (يعنى : آنچه از سختى به شما رسيد از خود شما بود و خداوند بسيارى از گناهان را مى آمرزد.)
من جز به پروردگارم و به رسول خدا و امير المؤ منين و پدران پاك و معصومم عليهم السلام اقتدا نكردم ، شما خود را سرزنش كنيد، من از آنها پيروى كردم .
گفتند: چرا اى پسر رسول خدا؟
فرمود: بخاطر اينكه ادعا كرديد شيعه على بن ابيطالب هستيد.
و اى بر شما، شيعه على همانا حسن و حسين و ابوذر و سلمان و مقداد و عمار و محمد بن ابى بكرند كه هيچيك با امر و نهى او مخالفت نكردند اما شما ادعاى پيروى از او را داريد در حالى كه در اكثر اعمال خود مخالف او هستيد و در بسيارى از واجبات مقصريد، در بسيارى از حقوق برادران دينى خودى سستى مى كنيد و آنجا كه نبايد تقيه كنيد تقيه مى كنيد و آنجا كه بايد تقيه كنيد نمى كنيد.
اگر مى گفتيد دوستدار على عليه السلام هستيد و دوستدار دوستان او مى باشيد و دشمن دشمنان او هستيد مخالف سخن شما نبودم ، اما شما ادعاى مرتبه بزرگى (شيعه على عليه السلام ) را نموديد كه اگر قول و عمل شما يكى نباشد هلاك مى شويد مگر اينكه رحمت خدا شما را حفظ كند.
گفتند: يابن رسول اللّه ! ما از سخن خود را خداوند استغفار كرده و بسوى او توبه مى كنيم و همان گونه كه به ما آموختيد مى گوييم ما دوستدار شما و دوستان شما و دشمن دشمنان شما هستيم .
امام عليه السلام فرمود: مرحبا اى برادران و دوستان من ، بياييد، بياييد، بياييد و همه را يك به يك در آغوش گرفت و به دربان فرمود: چند مرتبه مانع ورود آنها شدى ؟
دربان عرض كرد: شصت بار.
حضرت فرمود: شصت بار متوالى نزد آنها برو و به آنها سلام كن و سلام مرا به آنها برسان كه با استغفار و توبه اى كه كردند گناهان آنها بخشيده شد و بخاطر محبتى كه به ما دارند مستحق كرامت شدند، به امور آنها و خانواده شان رسيدگى كن و مشكلاتشان را بر طرف نما و از پول و بخششهاى ديگر بهره مندشان گردان .
(کتاب قصه هاى تربيتى چهارده معصوم)
کانال منتظران محبوب