💛🖇💛🖇💛🖇💛🖇💛
به صورت آرومش نگاه کردم دلم زیر و رو میشد...
حسی که جدیدا با هر بار دیدنش ریتم تنفس و ضربانمو بالا میبرد...
حالم بد بود و اون رد خون کنار پیشونیش حالمو بدتر میکرد...
قاطی کرده بودم...
_ببین...پاشو...منو شرمنده نکن...
باور کن به جون عزیزترین کسم میخوامت...
ولی با این حال اگه قراره دوست داشتن من کارتو به اینجا برسونه بیخیال میشم...
پاشو تروخدا پاشو...پاشو التماس میکنم...به روحش....پاشو...
نفسم نمیومد...
لحظهی تصادف از جلو چشمم کنار نمیرفت...
_ببین میرم دیگه پشتمم نگا نمیکنم...
تروووووخدا پاشووووو....
سزای این کارشو میذارم کف دستش تو پاشو...
نعره زدم و التماس کردم...
به چشمای بستش التماس میکردم اشکامو ببینه...
#پارتای_هیجانی_عاشقانه_عالی_مذهبی😉😋
#عبرت
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/972292150Cce0a2b6b4d
💛🖇💛🖇💛🖇💛🖇💛🖇💛