🌷به یاد مردی که فرنگ دیده بود؛ اما "فرنگی" نشد امروز اولین سالروز درگذشت نادر طالب‌زاده است؛ مردی که فرنگ را با همه رنگ و لعابش در روزهای جوانی دیده بود، اما هیچ وقت تحت تأثیر یا شیفته آن نشد... نادر مثل بسیاری از رجعت­‌کنندگان از فرنگ که در همان جوانی و بعضاً با مدارک تحصیلی ناقص و تکمیل­‌‌نشده، به پست‌های مدیریتی بالا رسیدند و بعداً هم تکنوکرات، کارگزار و فلان و بهمان شدند، عمل نکرد و با وجود تسلط به زبان خارجی و تحصیلات و سابقۀ کار خارج از کشور، به کنج امن اتاق­های مدیریتی نرفت و راه جبهه‌­ها را در پیش گرفت، تا دین و تعهدی را که در خود به انقلاب و مردم احساس می­‌کرد، ادا کند. او نه‌تنها هیچ­‌گاه دنبال میزهای عافیت­‌دار و نان­‌های چرب و مزایای آن‌چنانی نبود، که حتی در سال 1368 در اقدامی عجیب، اموال پدری­‌اش را که خود او در آن ساکن بود، مصادره کردند و تا آخر عمر مستأجر بود و حتی توصیۀ رهبر انقلاب برای مساعدت در بازگرداندن اموال پدری هم توسط مسئولان امر نادیده گرفته شد! او تقریباً همه کار انجام داد، ایده‌­هایی مفصل و بلندپروازانه داشت، از خبرنگاران دنیا، برنامه‌سازان تلویزیونی دنیا، سیاست‌مداران، یا بعضی از مسائل خاص سیاست و فرهنگ آمریکایی اطلاعاتی داشت که برای خیلی از اهالی فرهنگ و هنر، حالت تبیین و روشنگری داشت. شاید مشکل نادر طالب­‌زاده این بود که خیلی از کارها را بلد بود و این «خیلی بلد بودن» باعث شد دشمنان آشکار و پنهان زیادی داشته باشد. او سرانجام در 68سالگی و در نهم اردیبهشت 1401 کنار دوست شهیدش سید مرتضی آوینی، برای همیشه آرام گرفت