🛑 یادی از منبرهای قدیم! 👈 پای سخن خطیب پیشکسوت ▪️امشب پیشینه خطبا و اهل منبر را با خطیب کهنه‌کار، حجت‌الاسلام و المسلمین حاج شیخ حسین تهرانی - صاحب آثار قلمی سودمند از جمله کتاب "سوالات ما" و "تاریخچه عزاداری اهل تسنن بر امام حسین (ع)"- در میان گذاشتم و گلایه‌هایی داشتم. ایشان ضمن ابراز حساسیت نسبت به این مسئله، نکاتی را یادآور شدند که به تعبیر امروزی‌ها، نکات فنّی بود. می‌گفتند: 1⃣ سابقاً خطبا تا از مرجع تقلیدی اجازه روایت نداشتند، کسی آنها را به منظور سخنرانی و منبر، دعوت نمی کرد. البته مراجع هم به هر کسی اجازه روایتی نمی‌دادند مگر اینکه شناخت کامل نسبت به جهات علمی آن خطیب داشته باشند؛ ولی متاسفانه امروز چنین نیست و عجیب اینکه اگر فردی سخنان ضعیف یا بی‌سند بگوید و حتی علما هم نسبت به او موضع‌گیری کنند، باز یک عده بدون توجه به این مساله از وی دعوت به عمل می‌آورند! 2⃣ خدا رحمت کند مرحوم آیه الله شیخ بهاءالدین محلاتی را که از مراجع تقلید بود و در شهر شیراز سکونت داشت. ایشان در سال ۱۳۶۰ به رحمت ایزدی پیوست. یکی از خطبای اهل شیراز، منبرش اغلب حاوی مطالب ضعیف و گاه بافتنی بود و اکثر شهرستانهای ایران هم از وی دعوت به عمل می آوردند. مرحوم آیه الله محلاتی چندین بار به ایشان تذکر داد [که در سخنرانی از مطالب متقن و معتبر استفاده کند] ولی [آن خطیب به توصیه ایشان] اعتنا نکرد. در نتیجه آن مرحوم منبر وی را تحریم کرد. مردم هم فرمایش معظم له را پذیرفتند و دیگر هیچ کس ایشان را دعوت به منبر نکرد و وی تا آخر عمر خانه نشین شد تا اینکه از دنیا رفت اما درحال حاضر متاسفانه چنین [حساسیّتی] نیست و حتی روز به روز به برخی مصائب موجود افزوده می‌شود. 👈 چندی قبل نیز هم‌ایشان از اهمیّت حافظه و استفاده بهینه از گنجینه ذهن برای خطبا و مبلغین می‌گفتند: متاسفانه امروزه به حافظه بها داده نمی‌شود ولی در گذشته اشراف بر متون کلاسیک دینی و حفظ کردن فرازهای گوناگون از آیات و روایات، مورد توجه بود (مخصوصا مقبولات فریقین و اعترافات علمای عامه برای اهل مناظره). یکی از فواید آن این است که اگر از مبلّغ، سوال کنند یا شبهاتی را در برابر او طرح کنند، می‌تواند با تسلط خاصی پاسخ دهد وگرنه کار دشوار می‌شود. جناب حاج شیخ حسین تهرانی در ادامه به ذکر خاطرات خود از ماجرای اسارت در سامراء پرداخته و خاطرنشان کردند: وقتی تروریست‌های تکفیری، ما را در راه سامراء گرفتند، یک محبس و زندانی را در بیابان و زیر زمین ساخته بودند که ما را در آن جای دادند و شکنجه‌های فراوانی می‌کردند. ضمناً شبها یکی از مبلغین آنها سر می‌رسید و از درون حفره‌ای که قرار داده بودند، با ما سخن می‌گفت و به صورت تحکم آمیز، به القای شبهات علیه شیعه می‌پرداخت. تمام پاسخ‌هایی که من از آیات و روایات و تواریخ به آنها می‌دادم و به تفصیل در کتاب شبهای سامرا درج کردم، همه با اتکا به همان حافظه و حفظیات سابق بود. البته ادله عقلی را نیز در کنار نقلیات، ارائه می‌کردم.