ببئی و خاله عروسکی ببئی و مجری( خاله یا عمو روحانی ) در طول برنامه باهم هستند..... ببئی: سلااااااااااااااااام خاله: سلام ببئی جونم، چه خبرته یواش تر........ ببئی: من خیلی خوشحالم آخ جونمی جون........ خاله: چرا؟ ببئی: خاله می دونی چیه؟! این همه بچه امروز اینجا اومده برا جشن خاله: ای ناقلا! جشن چی؟ ببئی: خاله من که نمی گم! باید از بچه ها بپرسی.... خاله: بچه ها سلام............. بچه ها: سلام............ ببئی: اینجوری سلام میدن؟! ببئی: بچه ها بلند بگید..... خاله: سلام............. بچه ها: سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام خاله: علیک سلام بچه های عزیز و مهربونم گلای شاد و خندونم، ببئی چی می گه؟ میگه جشن داریم درسته؟ بچه ها: بلههههههههههههههه ..... ببئی: هرکی بگه چه جشنی من براش آواز می خونم........... بچه ها: دستاشون رو ببرن بالا........... خاله: شما بگو نازنینم، چه جشنی داریم امروز؟........ نونهال: امروز جشن امامت امام مهدی علیه السلام هستش..... خاله: آفرین گل خوش عطر و بوی، بله مامان و باباها و بچه های خوب و نازنین، امروز جشن نهم ربیع الاول هست یعنی امام مهدی علیه السلام در این روز به امامت رسیدن.... ببئی: خاله! نوبت منه براش آواز بخونم جایزه بهش بدم حالا که برنده شده.... ببئی: یه دل دارم مهدویه عاشق مولا مهدی من این دل و نداشتم از توی جشن برداشتم خدا بهم عیدی داده یه دل مهدوی داد دست و جیغ و هورا .... این سیر در طول برنامه ادامه داره و ببئی و خاله ( یا عمو روحانی) برنامه رو پیش می برن..... البته یادمون باشه که ببئی خیلی باید شلوغ کاری کنه و همش بچه ها رو مشارکت بده توی برنامه ولی وقتی خاله داره صحبت می کنه، ساکت باشه و حسابی گوش بده و سرتکون بده از اونجایی که والدین هم به این جشن قراره دعوت بشن، بهتره که مجری ( یا همون خاله یا عمو روحانی) یه حدیث زیبا هم در رابطه با انتظار خطاب به والدین بخونه و ببئی از خاله بخواد دوباره حدیث رو بلند بخونه.... مطمئنا با توجه به خلاقیت و توانایی مجری( مربی که در نقش خاله هست یا عمو روحانی که دعوت شده توسط مرکز پیش دبستانی) این سیر مجری و ببئی با یه آغاز زیبا شروع می شه و با یه مسابقه مفرح به اوج می رسه و با یه پایان خوب که بخش اهدای جوایز هست تموم می شه برای جشن فردا 👆👆👆