🔖عجب صبری است زینب را 🔸پس از ولادت حضرت زينب (س)، امام حسين (ع) كه در آن هنگام كودك سه چهار ساله بود، به محضر رسول خدا (ص) آمد و عرض كرد:خداوند به من خواهرى عطا كرده است. 🔷پيامبر(ص) با شنيدن اين سخن ، منقلب و اندوهگين شد و اشك از ديده فرو ريخت . حسين (ع) پرسيد: براى چه اندوهگين و گريان شدى ؟. ♦️پيامبر(ص ) فرمود: اى نور چشمم ، راز آن به زودى برايت آشكار شود. 🔶تا اينكه روزى جبرئيل نزد رسول خدا (ص ) آمد، در حالى كه گريه مى كرد، رسول خدا (ص ) از علت گريه او پرسيد، جبرئيل عرض ‍ كرد: اين دختر (زينب) از آغاز زندگى تا پايان عمر همواره با بلا و رنج و اندوه دست به گريبان خواهد بود؛ گاهى به درد مصيبت فراق تو مبتلا شود، زمانى دستخوش ماتم مادرش و سپس ماتم مصيبت جانسوز برادرش امام حسن (ع ) گردد و از اين مصايب دردناك تر و افزون تر اينكه به مصايب جانسوز كربلا گرفتار شود، به طورى كه قامتش خميده شود و موى سرش سفيد گردد. ▪️پيامبر (ص) گريان شد و صورت پر اشكش را بر صورت زينب (س) نهاد و گريه سختى كرد، زهرا (س) از علت آن پرسيد. پيامبر (ص) بخشى از بلاها و مصايبى را كه بر زينب (س) وارد مى شود، براى زهرا(س ) بيان كرد. 🔻حضرت زهرا (س) پرسيد: اى پدر! پاداش كسى كه بر مصايب دخترم زينب (س ) گريه كند كيست ؟ پيامبر اكرم (ص) فرمود:پاداش او همچون پاداش كسى است كه براى مصايب حسن و حسين (ع) گريه مى كند. 📚الخصائص الزينبيه ، ص 155 ناسخ التواريخ زينب (س ) ص 47 / پایگاه باشگاه خبرنگاران جوان ........................................................... ▪️ملائك را خدا گفتا عجب صبری است زینب را  قضاوت با قضا گفتا عجب صبری است زینب را ▪️به پیش چشم آدم شد مجسم روز عاشورا كه آدم بارها گفتا عجب صبری است زینب را ▪️به گوش نوح دریا دل طنین افكند آوایی كه طوفان بلا گفتا عجب صبری است زینب را ▪️در آتش تا قدم بگذاشت از امر خداوند خلیل مقتدا گفتا عجب صبری است زینب را ▪️حدیث صبر او را تا به جبرییل گفت به هنگام دعا گفتا عجب صبری است زینب را ▪️كتاب استقامت را مسیحا خواند از حیرت به مریم از وفا گفتا عجب صبری است زینب را ▪️قدم زد تا در عالم حامل وحی خدا جبرییل  به ختم الانبیاء گفتا عجب صبری است زینب را ▪️به هنگامی كه در پهلوی زهرا را شكست از كین علی مرتضی گفتا عجب صبری است زینب را ▪️به هنگامی كه منشق شد فرق ساقی كوثر امام مجتبی گفتا عجب صبری است زینب را ▪️به هنگامی كه دید لخت جگر را روبروی خود عزیز مصطفی گفتا عجب صبری است زینب را ▪️حسین بن علی تا خیمه زد در دشت بی آبی در آن حال بلا گفتا عجب صبری است زینب را ▪️شنید از اكبرش تا نعره الله اكبر را زمین كربلا گفتا عجب صبری است زینب را ▪️به هنگامی كه در خون قاسم او دست و پا می زد نوا در نینوا گفتا عجب صبری است زینب را ▪️به هنگامی كه دست از پیكر سقا جدا می شد صدای دلربا گفتا عجب صبری است زینب را ▪️به هنگامی كه حلق اصغرش را تیر می بوسید به خود خون خدا گفتا عجب صبری است زینب را ▪️به هنگامی كه می بوسید رگهای گلو خنجر به شمر بی حیا گفتا عجب صبری است زینب را ▪️به هنگامی كه زد دشمن به نیزه هجده سر را سر از تن جدا گفتا عجب صبری است زینب را ▪️به هنگامی كه چوب خیزران می خورد سر لبها به خود تشت طلا گفتا عجب صبری است زینب را ▪️به هنگامی كه جان داد سه ساله گوشه ویران در آن شب بارها گفتا عجب صبری است زینب را 🔻شاعر: ژولیده نیشابوری سلام الله علیها ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━ @membariha 👈 داستان منبر 🎲 ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━