«وَ لَاتَعْجَلُوا»؛ عجله نکنید تو کشتن من خب بشنوید شما مگه به من نامه ننوشتید شبث بن ربعی فلانی فلانی فلانی مگه شما نامه به من ننوشتید؟ خب میترسیدن دیگه میترسیدن بگن آره نامه نوشتیم از شمر و عمرسعد و اینها میترسیدن گفتن نه ننوشتیم تا اینجور گفتن حر یکدفعه چشماش برافروخته شد عصبانی شد حرآ گفت: لقد قاطبناک؛ ما نوشتیم چرا دروغ میگی؟ ما نامه نوشتیم به حسین آقا همین جا بود استارت عوض شدن حر زده شد اسبش هی کرد با غلامش و پسرش اومد اینور خب این آقای شبث بن ربعی میدونی کیه؟ شبث بن ربعی دورة پیغمبر بوده گوش بده حداقل امروز این یکی آدم پست پلید بشناسش آقای شبث بن ربعی دورة پیغمبر بوده جزء اصحاب این آخرها بعد آمده شده جزء اصحاب امیرالمؤمنین(ع) از علی فاصله گرفته رفته شده جزء اصحاب معاویه خوب گوش بده دوباره اومده به سمت امیرالمؤمنین(ع) این دو دفعه سه دفعه امیرالمؤمنین(ع) به شهادت رسید امام مجتبی(ع) اومد رفت به سمت معاویه دوباره اومد به سمت امام مجتبی آدم بیبصیرت نگاه کن هر جا سر جیب براش شلتر باشه همان طرف میره آدم بیبصیرت یعنی این باز رفت آمد زمان امام حسین نامه نوشت حسین جان بیا کوفه 180 تا امضاء حالا بعضیهام میگه اکثر این امضاءها را خودش کرد فرستاد برا سیدالشهداء(ع) که بیا کربلا روز عاشورا این شبث بن ربعی خبیثتر از خودش مختار خیلی زیرک بود خیلی عوضی مکر و حیلهای و از اون آدمهای خبیث آدم وقتی بیبصیرت باشه دیگه تو هر چی فیتیلة بصیرت انسان بیاد پایین فیتیلة خباثت و مکر و حیلة آدم میره بالا این دو تا مثل ترازو میمانند بصیرت سنگین بشه بیاد پایین بصیرت بیاد پایین انسان تو حیله و اینها دیگه عمل نمیکند سبک میشه تو این کفه دیگه به حساب خیانت جنایت و مکر و حیله نیست چون بصیرت سنگین شد اینم از اونایی بود که کفة بصیرتش بالا بود سبک مختار گفت: اشعث کجاست شبث بن ربعی کجاست؟ گفتن چه میدونیم گفت برید دنبالش گیرش بیارید آقا گشتن پیداش نکردن مختار گفت میرید شبث بن ربعی را پیدا میکنید وإلا برنمیگردید اگه برگشتید گردنتون میزنم برید رفتن اینقد گشتن این شبث بن ربعی را گیر آوردن آوردن نشوندش مختار گفت: ملعون چه کردی؟ کربلا بودی چه کردی؟ گفت هیچی من هیچ کاری نکردم گفت: ببین شبث بن ربعی منکه میدونم چه کردی بگی تکه تکهات میکنم نگی بازم قطعه قطعهات میکنم بگی یا نگی تکه تکهات میکنم میسوزنمت و میکشمت فرق نمیکنه خب دید چه فرقی میکنه بگه یا نگه پس بذار بگم قلبت آتش بزنم بذار بگم قلبت آتش بزنم گفت: ملعون چه کردی؟ میدونی چه کرده بود تنها کسی که کربلا کربلا تنها کسی که تو گودال قتلگاه سیلی به امام حسین(ع) زد این بود سیلی به ولایتش زد نداشتیم دیگه شمر سر جدا کرد اما این سیلی زد به امام حسین(ع) میفهمی؟ تا این جملهرو شنید مختار غش کرد افتاد به هوشش آوردن مختار گفت ملعون رفتی بگو چه کردی بگو بگو گفت رفتم کنار گودال قتلگاه گفتم حسین جوابمو نداد آقا داشت مناجات میکرد میگفت: «إلهِى رِضًى بِقَضائِکَ تَسلِيمًا لأمْرِکَ»؛ گفتم حسین بازم جوابم نداد این پامو بلند کردم یک لگدی زدم به پهلوی امام حسین(ع) یه وقت سر بلند کرد فرمود: چی میگی؟ تا سر را بلند کرد فرمود: چی میگی دستمو بلند کردم یک سیلی به صورت سیدالشهداء(ع) صدا زد ملعون حسین چه کرد؟ شبث بن ربعی گفت مختار تا من سیلی زدم یه وقت حسین فرمود: یا فاطمه.
بی بصیران دوره پیامبر صل الله علیه و آله وسلم
انسان بیبصیرت دیدی نبوده دورة پیغمبر؟ چرا از پیغمبر و امیرالمؤمنین در رابطه با امام حسین(ع) نشنیدن اینآ؟ چرا، ندیدن پیغمبر امام حسین(ع) رو شونهاش بلند میکنه؟ چرا، سفارشات رسول اکرم(ص) را نشنیدن؟ چرا، همهاشون شنیدن آقا سیدالشهداء(ع) فرمودند اینآ اصحاب پیغمبر هستند از اینها سؤال کنید چرا با کشتن من میخواهید خودتونو جهنمی کنید؟ چرا، از اینآ سؤال کنید این همه جمعیت 110 هزار نفر جمعیت که اینجور حلقه به حلقه زده بودند 30 هزار تا 30 هزار تا 30 هزار تا که الان مقابل سیدالشهداء(ع) 30 ـ 40 هزارتا خط اول بودند اینآ داخلشون کیآ بودند حافظین قرآن مثلاً عدة زیادیشون بودند بعضیهاشون عالم بودند بعضیهاشون پست بالایی داشتن کسب و کار بالایی داشتن فکر نکنی همهاشون غلام و برده نبودند فکر نکنید اینجوریه یه دونه مشکل اینآ داشتن اینم بیبصیرتی یعنی امام را نمیشناسد بیبصیرتی بصیرت ندارد الان اونیکه بصیرت دارد کیه؟ مسلمبنعوسجه، آقایون اونیکه بصیرت دارد کیه؟ حبیببنمظاهر جفتشونم از اصحاب رسول الله پنج تا از اصحاب پیغمبر تو این اصحاب امام حسین(ع) بودند پنج تا شما میدانید روز عاشورا دو تا زن کشته شدند دو تا از خانمها کشته شدند روز عاشورا میدانید روز عاشوا ما جانبازم داشتیم تو قضیة عاشورا جانباز بود که بعد شش ماه به شهادت رسید