✨﷽✨
📝به روایتی از نزدیکان شهید :
💠زمستان بود❄️و سوز سرما تا مغز استخون نفوذ می کرد،😖
رفتم خونشون بهش سر بزنم،
وارد خونه که شدم دیدم علی و دخترش لباس گرم پوشیدند، یه پتو هم انداختند رو سرشون🤗
_علی آقا چه خبرته؟!😳
_خیلی سردمونه ...
_مومن خدا، بخاری رو گذاشتند برای این روزا دیگه،😤
کم خساست به خرج بده، خودت هیچی دلت به حال این بچه ی زبون بسته بسوزه😒
_سید جان از شما چه پنهون نفتمون تموم شده!😓
_نفت شما تموم شده؟!
شما که خودت مسئول پخش کوپن نفتی، نفت نداری؟!🙁
خب اینکه کاری نداره، نمی گم از سهمیه ی مردم استفاده کن نه!
حداقل الان یه دونه از اون کوپن ها استفاده کن، بعدا جاش می ذاری دیگه،اینقدر به خودت سختی نده!!😌👌
💠صورتش سرخ شد😡
گفت سید جان نخواه از من چیزی رو که چراغ قرمزه خداست‼️
اون کوپن ها امانته دست من، من حق استفاده بیش از سهمیه ی خودم رو ندارم، امان از حق الناس،من یکی اهلش نیستم .... 😤✋
#شهید_علی_محمد_صباغ_زاده
📚برگرفته از کتاب : مزد اخلاص
#مَتْنِ_رُوضِـہ_وَ_سُخَنْرَانِے
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥
@membariha ✍