فرازی از وصیت نامه حاج قاسم سلیمانی (ره) خداوندا! پاهایم سست است رمق ندارد. جرات عبور از پلی که از جهنم عبور میکند را ندارد. در پل عادی هم پاهایم می لرزد، وای بر من و صراط توکه از مو ناز تر است و از شمشیر برنده‌تر ، اما یک امیدی به من نوید میدهد که ممکن است نلرزم ، ممکن است نجات پیدا کنم زیراکه من با این پاها در حرمت پا گذارده ام دور خانه‌ات چرخیده‌ام و در حرم اولیائت در بین الحرمین حسین و عباست (علیهما اسلام)انهارا برهنه دواندم و این پاهارا در سنگرهای طولانی، خمیده جمع کردم و در دفاع از دینت دویدم، جهیدم، خزیدم، گریستم، خندیدم و خنداندم و گریستم و گریاندم ؛افتادم و بلند شدم. امید دارم ان جهیدن ها و خزیدن ها و به حرمت ان حریم ها ، انها را ببخشی. __________________ @mos_tashhadin🌷