🌷دلنوشته ای از درسن 18سالگی , سال 1383 🍁"خدایا کمکم کن تنها امیدم تویی خدا خوشا به حال شهدا . 🍁هروقت خاطره شهدا یا بعضی وقتها که تلویزیون تصاویر شهدا و خاطره یا وصیت نامه آنها را پخش می کند حالم یک مقدار تغییر میکند به حال آنها ، به عمل آنها ، به وقت شناسی آنها ، به عبادت و.... آنها غبطه میخورم. 🍁دوست دارم مثل شهدا باشم با اخلاق، ایمان، محبت ،کیس، شجاعت، مردانگی اما کو همت کجاست همت من و شهید همت که واقعا نامش برازنده اوست. (کجایند مردان بی ادعا ) 🍁خدایا میدانم که کم کاری از من است. 🍁خدایا میدانم که من بی توجهم 🍁خدایا میدانم که من بی همتم 🍁خدایا میدانم که من قلب امام زمانم را رنجانده ام. اما خود میگویی که به سمت من بازآیید. آمده ام خدا! کمکم کن تا از این جسم دنیوی و فکرهای مادی نجات یابم. به من هم مثل شهدا شیوه گذراندن این دیار فانی و محل گذر را بیاموز ، به من هم معرفت امام زمانم را عنایت فرما ، به من هم معرفت اهل بیت را بده 🍁خدایا کمکم کن که تمام وجودم و اعضای بدنم و اعمالم برای تو و رضای تو باشد. 🍁خدایا به من شیوه نزدیک شدن به بارگاه خودت و گنجینه معرفت اهل بیت را بیاموز تا بتوانم هم به دیگران کمک کنم و هم خودم را نجات دهم و به نردبان شهادت دست یابم. 🌷(( خدایا عاقبت ما را با شهادت ختم به خیر بگردان )) ۱۳۸۳/۲/۱۲ __________________________ @mos_tashhadin🌷