تأثير عمل در ثبات يا زوال هويت عامل؛
عمل انسان، سهمي اثرگذار در ثبات يا زوال پايه هاي اساسي هويت وي دارد.
نموداري از اين اثربخشي مثبت و منفي را مي توان در جريان انفاق و نفاق ارزيابي كرد كه يكي (انفاق) سهم مهمي در تثبيت حقيقت انفاق كننده دارد و ديگري (نفاق) اثر گدازنده اي در تثبيط واقعيت منافق. يكي همانند آب زلالي است كه به پاي درخت طوباي ايمان مي رسد و ديگري همانند سمّ مهلكي است كه به ريشه شجر اهل نفاق ريخته مي شود.
از آيه (ومَثَلُ الَّذينَ يُنفِقونَ اَموالَهُمُ ابتِغاءَ مَرضاتِ اللهِ وتَثبيتاً مِن اَنفُسِهِم كَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبوَةٍ اَصابَها وابِلٌ فَآتَت اُكُلَها ضِعفَينِ فَإن لَم يُصِبها وابِلٌ فَطَلٌّ واللهُ بِما تَعمَلونَ بَصير(بقره ۲۶۵)
برداشت مي شود كه انفاق در راه خدا مايه ثبات روح و استحكام نفس و پايداري هويت ديني شخص انفاق كننده است و از آيه «ولَو اَرادوا الخُروجَ لاَعَدّوا لَهُ عُدَّةً ولكِن كَرِهَ اللهُ انبِعاثَهُم فَثَبَّطَهُم وقيلَ اقعُدوا مَعَ القاعِدين»(توبه)
استظهار مي شود كه نفاق پايه ركود، جمود، زمينگيري، محبوس شدن و از پاي درآمدن و گرفتار قعود شدن خواهد بود و اگر تعبير زوال و مانند آن در تبيين معناي آن به كار رفت، به مناسبت آن است كه زمينگيري سبب زوال مي شود.
{تسنيم، ج۲۲ صفحه ۲۸۰}
@mosaberh_nazari