سوال364 من 24 همسرم 27پسرعمو دختر عمو اون له من علاقه داشت چندسال اومد خواستگار ازدواج کردیم ..اره مستقلیم اما تو خونه پدشوهرم ..چهارساله ازدواج کردیم فرزند ندارم مشکل از شوهرم اما نمبره دکتر به جز پدرو مادرش هم کسی نمیدونه یعنی نزاشتم کسی بفهمه راستش چند وقتیه فهمیدم همسرم بهم خیانت میکنه اما نمیدونم چه رفتاری کنم ناراحتم از این وصعیت حتی میدونه بهش شک کردم اما دوباره ادامه میده حتی اون کسایی که باهاشون در ارتباطه میشناسم ..من چون یه دختر بسیجی هستم ومسولیت دارم تو روستامون برای حفط ابرو ووبدنام نکردن خودمون وعصه خوردن پدرمادرم نمیتونم سرصدا کنم .. شوهرم هم جوون خوشتیپ و خوش قیافه ای وتیپای امروزی میزنه میدونم دخترا هم بیشتر میان سراغش ..الانم خیلی زندگیم تغییر کرده ..مثلا برام خرید نمیکنه ..ناراحتیام براش مهم نیست ..یا متوجه نمیشه چمه ..یا اهمیت نمیده بیرون هم چندماهیه که یه بار هم نبردم .ببخشید یه دفعه رفتم سر اصل مطلب چون میدونم سرتون شلوغه 😊لطفا راهنمایم کنید تازه با کسی هم که مورد اطمینان باشه نمیتونم صحبت کنم ..اما یه چیزی به شوهرم گفتم دیگه بهت اعتماد ندارم چون بهم خیانت کردی وراه رو عوص کردی ...والبته رفتار خودمم زیاد تغییر ندادم گفتم شایو اوصاع بدتر بشه پثلا هنوز باهاش مهربونم برخلاف میلم میرم سراغش بهش میرسم هرخواسته ای هم بخاد برآورده میکنم اما اون نه ..واقعا نمیدونم چیکار کنم نمیدونم چی درسته چی غلط اگه بیرون بره بهش شک میکنم یا سرش زیاد تو گوشیه وقایم میکنه اعصابمو بهم میریزه اما چبزی بهش نمیگم ...اما میدونه بهش شک کردم غیر مستقیم هم گفتم میدونم با کی هستی اما انگار نه انگار .. میدونم متوجه نیست داره تو باتلاق میفته وگناه میکنه ... خیانتش به صورت پیام و زنگ و قرار و اینکه عکساشونو دیدم تو گوشی ..وعکس شوهرمم تو گوشی اونا یه طوری فهمیدم ا به رو نیاورد همیشه خودشو میزنه به راه دیگه بعصی موقع هم میگه دوست دارم چیکارمیتونی بکنی اون نقطه صعف منو میدونه که نمیخوام ابرو ریزی بشه به هیچ وجه خم نمیتونم تونه رندگیمو ترکنم چون حال پدر ومادر بد میشه قبلا از این که بفهمم خیلی رفتارش عوص شده بود که گفتم چقد تغییر کرداگا از روز که بهش گفتم .. یه کم بهم توجه داره اما رابطشو قطع نکرده ..میدونم اونا هم بیشتر میان سراغش.. بله رابطه جنسیمون همیشه گرم وصمیمی بودیه وقتایی هم زود رابطه شو انجام میداد میرفت سراغ گوشیش متوجه میشدم حواسش بهم نیست و البته زیاد رابطه باهامو هم دوست داره .. یه سالی میشه که درگیر این رابطه هست متوجه شدم اما نمیدونستم کی بود ..دسترسی هم ب گوشیش نداشتم .. البته زیاد هم تلاش نمیکردم بی خیال بودم گفتم درست میشه اما بدتر شد پاسخ ما👇 سرکار خانم مشاور خانواده باسلام خانمی به نظرم بهتره که شکاکیت رو به کنار بگذاری در واقع یه جورایی خودت رو به تغافل بزنی وچیزی به روی همسرت نیاری که رو کنده بشه وبرگرده بگه همینه که هست میخوای چکار کنی خوبه توجه کنی ببینی چه کمبودی این وسط هست که باعث شده همسرت بیرون از منزل وکنار دیگران داره سراغش رومیگیره احتمالا این کمبود توی رفتارهای محبت امیزه شما ویا نوع دوست داشتن شماست ویااینکه در رابطه ایجاد تنوع نداریدوهمه چیز براش تکراری وکسل کننده شده وبرای تنوع میره دنبال دیگران پس سعی کن اون کمبود رو پیدا کنی وجبران کنی سعی کن توهم به ظاهر خودت برسی وبه روز تریپ بزنی وتوی خونه خوش پوش خوش بو وخوش رو وخوش بیان باشی به اشپزی هم برسی وغذاهای مورد علاقه اش رو درست کنی توی محیط خونه هم تنوع ایجاد کنی وحتی اگه لازم شد دوتایی با هم به مشاوره حضوری برید واگه بتونی راَضیش کنی که برای مداوا اقدام کنه ، با این همه امکانات پزشکی امروزه کسی بدونه فرزند نمیمونه ووجود فرزند میتونه گرمای بیشتری به زندگیتون بده پس همه جوره به دنبال اصلاح رابطه تون باش البته زیاد سریچ نباشی وخیلی توی دست وپاش هم نباش ولی در عین حال بهش محبت داشته باش باارزوی توفیق روز افزون.... @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺