سوال376 سلام خسته نباشین.من 26 سالم هستش تو روستا زندگی میکنم.باپسرعمه ام ازدواج کردم یک سال عقد بودیم وهیچ وقت تو دوران عقدخوشی نداشتم با ناراحتی دلخوری عصبانیت بدوبیراه گفتن شوهرم مواجه شدم دلم خیلی گرفت وهیچ به خانوادم نگفتم چندبارهم متوجه شدم خانوادم خواستن باهاش صحبت کنن ولی شوهرم به من گفت اگه خانوادت بفهمن من دیگه نمیام خونتون وتهدید میکرد ومتاسفانه منم اجازه نمیدادم خانوادم باهاش حرف بزنن تا اینکه یکسال گذشت.الان نزدیک به یکسال میشه عروسی کردم به امید اینکه اخلاق ورفتارش درست بشه اما متاسفانه بدتر شدبهترنشد.دیگه کم محلی میکرد دست بزن داشت خیلی کتکم زد تحمل کردم.همیشه هرلحظه طعنه کنایه عروسای عموم بامن مقایسه میکرد اوناچندتا بچه داشتن من تازه اول راه بودم اون انتظار الان اونارو ازم من داشت بامن قهرکرد یک هفته تمامغذادرست میکردم نمیخورد.میرفت پیش مامانش دیگه تحمل رفتاری ناشایستشو نداشتم خسته شدم کم آوردم تو ماه رمضان هم روزه بودم کتکم زد اومدم خونه بابام ولی پدرش زودی اومد دنبالم ومن به احترام پدرش رفتم سرخونه زندگیم.بهم گفتن توعصبانیت جوابش نده گفتم چشم.ولی متاسفانه رفتارش درست نشد الان یک ماهی میشه اومدم خونه بابام برا دومین بار توزندگیم قهرکردم وفقط دوروز بعدازاینکه اومد خونه بابام زنگ زد بالحنی خیلی بد گفت رفتی بمونی پس بمون که دیگه هیچ وقت نه خودم نه کسی دیگه میاد دنبالت؟تعادل روانی نداره.کینه ای هستش ناجور.اهل نمازو روزه نیست ولی خودشو درحدپیغمبرمیدونه میگه فقط بخاطر اینکه باهیچ دختری در دوران مجردیش چه تلفنی چه ازنزدیک رابطه ای نداشته میگفت من ازهمه پسرای فامیل سرترم.ولی اعتراف به این کرده که خیلی نگاه به دخترا وزنامیکنه توخیابون.ووووو.حالا من موندم اصلاهم از اومدنم پشیمون نیستم دلم ازش زده شده اصلادلم نمیخوادببینمش نمیدونم چرا؟دلم خیلی گرفته هیچکس منو نمیفهمه همه به فکرآبروشون هستن البته بجزخانوادم.چیکارکنم خانم دکترخسته شدم از زندگی دیگه نمیتونم نمیخوام ادامه بدم.میخواستم برم پابوس امام رضا دلم آروم بشه بنظرشما برم مشکلی نیست ؟لطفا جوابمو بدین منتظرم پاسخ ما👇 سرکارخانم مشاورخانواده باسلام خواهر خوبم اشکال کار اینجاست که هرکس هرمشکلی داره دیگران توصیه میکنند براش زن بگیر درست میشه وفکر میکنند زن استامینوفن وازدواج درمانگر هستش طرف معتاد ،مریض،بد اخلاق،خانواده رو به تنگ اورده فوری عم قضی ها وخاله خانم ها ازدواج رو به عنوان در مانگر معرفی میکنند تا از سر خودشون وا کنند به جای اینکه به فکر درمان واقعی باشند یکی دیگه رو هم بیچاره میکنند یکی از اشکالات ازدواج فامیلی اینه که بدونه تحقیق در جژئیات ویا حتی اشنایی نزدیک اولیه وصحبت کردن دوطرف با هم وفقط به این بهانه که فامیل بد نیست دختر ویا پسر طفل معصوم رو به دام میندازند وبعد هم به بهانه حفظ ابرو واز بین نرفتن رابطه فامیلی به طرف میگن بسوز وبساز خواهرم البته شما کامل توضیح ندادی که به چه علت بد اخلاقی میکنه ویا شما چه رفتاری داری که باعث کتک خوردنت میشه !باهمین توضیحات اندک به نظر میرسه که طرف دیگر ازار هستش وتعادل روحی روانی هم ندهره ولی درعین حال کوشش میکنه حفظ ابرو کنه ومعقول به نظر بیاد ایشون حتما لازمه که به روانپزشک ورفتار درمانگر مراجعه کنه شاید مددی شد ودر مان شد در از همون اول میبایست ۷انواده را در جریان رفتارهای غیر عقلانی ایشون قرار میدادی واز بزرگتر ها وپزشک ومشاور کمک میگرفتی وشاید بهتر بود ادامه نمیدادی الان که اومدی حتما شرط بزار که ایشون باید بره درمان بشه بعد اگه خوب بود ادامه زندگی بدین در غیر این صورت تا یه فرزند طلاق هم به وجود نیومده بهتره جدا بشی البته اول در مان وکمک مشاورین وپزشکان اگه نتیجه بهش نبود ویا درمان رو نپذیرفت بهتره که ادامه ندی چون به هر قیمتی خصوص با کتک وتحقیر وتوهین که علاوه بر اسیب جسمی اسیب روحی وروانی وارد میکنه لطفا به ۷اطر حرف مردم زندگی نکن وصلاح خودت رو در نظر بگیر اما زیارت خب در حال حاضر شما همسر قانونی این بنده خدا هستی ونیاز مند اجازه ایشون برای مسافرت به لحاظ شرعی نمیتونی بری بازم میل خودت به امید روزهای بهتر انشاالله @onlinmodhavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺