سوال780 سلام وقت بخیر ببخشید مزاحم شدم میخواستم راهنماییم کنین من ۲۶ سالمه و شوهرم ۳۷ سالشه.یدونه پسر ۴ ساله هم داریم و الان ۶ ساله باهم ازدواج کردیم مشکل ما از یه سفر کاری شروع شد..که شوهرم برای یه سفر کاری برای دوره یه ماهی رفتن آلمان..از وقتی برگشت کلی عوض شد قبل از سفر همیشه نه ولی هرچن روزی نمازش رو میخوند و توگوشیش اصلا از اینستا و فیس بوک و اینطور چیزا خبری نبود ولی وقتی برگشت این برنامه های لعنتی و داغون توگوشیش افتاد..از نماز خوندن هم خبری نشد من حالم بد میشه از فیس بوک و اینستا..اصلا حس بدی دارم حتی وقتی اسمشون رو میشنوم..خودمم توگوشیم ندارم اینارو وقتی برگشت گفتم این برنامه ها رو پاک کن از گوشیت..من حالم بد میشه وقتی میبینم دخترا لایکت میکنن اعصابم میریزه به هم پاک کن کلی گریه کردم اعصابم خراب شد چن هفته آخرش گفت فیس بوک رو حذف میکنه از گوشیش پاک شد..ولی من ندونستم حذف دائم کرد یا موقت..یا توگوشیش پنهون کرد اون برنامه رو ولی این شک م رو اصلا به روش نیاوردم ازش کلی تشکر کردم که به حرفم ارزش قایل شده پاکش کرده دیگه نخواستم زیاد اذیتش کنم با اینستاش کاری نداشتم گفتم زیاد حساس نشم که مجبور بشه ازم پنهون کنه این برنامه هارو یا اصلا بره یه گوشی دیگه بگیره پنهونی از من این برنامه هارو هم بریزه توش چن ماهی گذشت تا امروز امروز دنیا سرم خراب شد اومده بود ناهار..بعد غذا میخوردیم یهو این پاشد رفت سر وقت گوشیش منم شک کردم بهش منم پشت سرش پاشدم آخه چه چیز مهمیه که باعث شد از سر سفره یهو پاشه یه لحظه دیدم توصفحه اینستا رفته یهو گوشی رو از دستش کشیدم رو جستجو گر اینستا زدم یه چیزایی دیدم که کاش نمیدیدم خجالت میکشم به شما بگم همین که رو جستجوگر زدم چن تا عنوان ها زیرش افتاد دیدم درمورد سکس حضوری در شهر ما بود ببخشید باید میگفتم تا راهنماییم کنین چیزی رو دیدم که خط قرمزم بود..خیانت کلی عصبی شدم داد زدم خودمو زدم گریه کردم کلی توضیح داد بهم ولی هیچکدوم تومغزم نرفت که نرفت دیگه چیزی رو که نباید میدیدم دیده بودم قبلا هم بهش گفته بودم این خیانت زن و شوهر به هم خط قرمزمه..گفته بودم اگه یدونه کج کاری ازش ببینم یه لحظه هم نمیشینم باهاش ز میزدم به بابام بیاد دنبالم نذاشت حاضر شدم از خونه بزنم بیرون باز نذاشت توروخدا کمکم کنین من الان چیکار کنم حالم بدجور خرابه هزار جور فکر میاد سراغم دیگه نمیتونم بهش اعتماد کنم باورش کنم بنظرم ادامه زندگی با بی اعتمادی و شک هیچه چیکار کنم؟؟؟ پاسخ ما👇 سرکارخانم مشاور خانواده با سلام این که آدم همه اش دنبال مچ گیری باشه و عرصه رو به طرف تنگ کنه بدبینانه به هرچیزی نگاه کنه فقط عاملی میشه برای تشویش خاطر خودت واز بین رفتن آرامش زندگی و پنهان کاری بیشتر از جانب همسر اینکه شما مدام تکانشی برخورد میکنی وسریع میخوای یه اقداماتی بر علیه طرف داشته باشی وتوی بوق وکرنا بکوبی و همه رو از قضیه با خبر کنی خیلی بده وبه ضرر خودت تمام میشه اصلا اشتباه کردی که دنبالش راه افتادی ویا حمله کردی و گوشی رو یهویی ازش گرفتی شما می تونستی اینجوری تصور کنی که لابد همکارش براش زنگ زده یا حالا که دیدی کاش بدونه کلامی از اتاق بیرون میومدی و سکوت اختیار میکردی اینجوری طرف این دلهره رو داره که حالا چی میشه ؟خب !پس خودش دنبال معذرت خواهی و جبران هستش اما وقتی سروصدا کردی و عکس العمل به خرج دادی میگه خب نهایت زورش همینه پس بی خیال آب که از سر گذشت چه یه وجب چه صد وجب .... بهتره به جای جار و جنجال محبته رو نسبت به همسرت بیشتر کنی و بیشتر بهش توجه کنی و وظیفه همسریت رو بهتر انجام بدی تا اگه کم وکاستی بوده جبران بشه به احتمال زیاد یه خلاءوجود داره که همسرت میخواد یه جور دیگه پرش کنه فکر کن ببین کجا کم گذاشتی که بعد از ۶سال زندگی مشترک جای دیگه دنبال گمشده زندگیش می چرخه عزیزم اگه زن با سیاست و درایت باشه و بدونه کجا باید چه جوری عمل کنه و چیزی برای همسرش کم نذاره همسر هیچگاه دنبال کسی دیگه نمی ره چون کسی که سیر غذا شده باشه دنبال غذای دیگه ای نمی ره بهتره که آبروی همسرت رو حفظ کنی و این بار رو چشم پوش کنی ودنبال جبران کم وکاستی زندگیت باشی حسن خلق،روی خوش،زبانی خوش وشیرین ظاهری آراسته،به روز بودن از لحاظ علمی،خانه مرتب وارام،دسپختی عالی ،وهمخوابگی عالی لازمه حفظ زندگی حالا ببین کجا کم گذاشتی... @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺