خضاب خونین حسین فَطَعَنَهُ سِنانُ بنُ أَنَسٍ النَّخَعِيُّ في تَرقُوَتِهِ ، ثُمَّ أنتَزَعَ الرُّمحَ فَطَعَنَهُ في بَوانى صَدرِهِ ، وَ رَماهُ سِنانٌ أَيضاً بِسَهمٍ في نَحرِهِ فَسَقَطَ عليه السَّلام وَ جَلسَ قاعِداً فَنَزَعَ السَّهمَ مِن نَحرِهِ وَ قَرَنَ كَفَّيهِ جَميعاً فَكُلَّمَا امتََلَأَتا مِن دِمائِهِ؛ خَضَّبَ بِهِما رَأسَهُ وَ لِحيَتَهُ وَ هُوَ يَقُولُ: "هكَذا أَلقَى اللهَ مُخَضَّباً بِدَمى مَغصُوباً عَلَىِّ حَقّى. در همین اثنا بود که سنان بن انس نخعی نیزه خویش را در گودی گلوی امام فرو برد و سپس نیزه را خارج ساخت و آن را در استخوان های سینه آنجناب فرو کرد، پس از آن سنان، گلوی امام را هدف قرار داده و تیری رها کرد، تیر بر گلوی مبارک حسین خورد، حضرت بر روی خاک خونگرم کربلا افتاد، سپس برخاسته و بر روی زمین نشست و تیر را از گلوی خویش بیرون آورد، (خون فوران نمود) امام هر دو دستخویش را زیر خون ها گرفت، هنگامی که کف دستانش لبریز از خون شد، آن خون را بر سر و صورت و محاسن خود مالید و در این حال می فرمود: به ملاقات خداوند نایل خواهم شد، در حالی که به خون خود آغشته ام و حقم را غصب کرده و مرا از آن محروم نموده اند.