در اجرای برنامه ها خیلی دقیق بود. حتما ایده هایش را به مرحله تمرین در میاورد و بعد از تمرین آن را تثبیت می کرد. به خاطر دارم میگفت که فرزند اولش(مهدی) که به دنیا آمده بود، میگفت مسئولیت مادر شدن را هم دیگر دارم. دیگر مثل قبل نیستم. باید برنامه داشته باشم. کوچکترین چیزی که میخواست پی بگیرد و انجام دهد، در موردش تحقیق می کرد. سر هر سال و با فرا رسیدن ماه فروردین باید برنامه میریختیم. برنامه ده ساله و پنج ساله و یک ساله و شش ماهه و یک ماهه و سه هفته و ..میریخت. گاهی تا سه هفته اول سال را درگیر این برنامه ریزی بود.  همه ر ا مینوشت. همه را هم دقیق عمل میکرد. بعد از تولد مهدی هدفش را روی این گذاشته بود که مهدی همبازی می خواهد. مهتدی را سریع آورد. در خانه شرایط را برای تربیت بچه ها مناسب کرده بود. مثلا تلویزیون نداشتند. می گفت: «رسانه برای سن زیر ۷ سال خوب نیست.» اگر هم مصرف رسانه ای داشت یکی دو روز در ماه با خانواده و همه بچه ها می نشستند و یک فیلم میدیدند.