⛔⛔ویژه سرشبکه ها و مدیران کانال های طرح ثامن⛔⛔
🔰 شاخصهای اقتصادی لیبرالیسم
ایدئولوژی لیبرالیسم از آغاز و در تمامی دوران تکوین و تطوّر خود، غایت و هدف مطلوب خود را در نوعی نظام سرمایهداری آزاد میجسته است و در پیوند تنگاتنگ با حاکمان سرمایهسالاری و امپریالیسم قرار داشته است.
لیبرالها معتقدند که دولت و جامعه باید با کمال خونسردی شاهد «رقابت آزاد» سرمایههای بزرگ با سرمایههای اندک باشد.
لیبرالها هرگونه دخالت در جهت حمایت از اقشار کم درآمد را «محدودیت آزادی» مینامند؛ زیرا معنای لیبرالی آزادی با امپریالیسم و استثمار ملازمه دارد.
♦️اساساً جان لاک، ولتر، منتسکیو و بسیاری دیگر از ایدئولوگهای لیبرال، از بزرگترین تاجران برده و سرمایهداران زمانه خود بودهاند.
آدام اسمیت (۱۷۹۰ م) را باید طراح اصلی تئوری اقتصادی لیبرالیسم دانست.
نظرات اسمیت بعدها توسط لیبرالهایی چون دیوید ریکاردو، مورد بسط و تجدید نظر قرار گرفت.
تئوری اقتصادی لیبرالی بر مبنای دو فرضیه قرار گرفته بود:
۱) اینکه انسانها موجوداتی خودخواه هستند که بهدنبال تأمین منفعت خود روانند.
۲) اینکه انسانها را باید در جهت ارضای خودخواهیها و سودطلبیهای شخصی خود آزاد گذارد.
🔹نظریه اقتصادی لیبرالها در واقع بیان خواستها و توقّعات کلان سرمایهداران، سوداگران و بازرگانان اروپایی در جهت ایجاد فضایی مناسب برای «انباشت سرمایه» و تأمین خواستههای سوداگرانهشان بوده است.
آرای اقتصادی لیبرالی طرفدار انباشت ثروت و رونق بازار سودجویی و سوداگری سرمایهداران به هر قیمتی (حتی به قیمت خانهخرابی و فقر میلیونها انسان دیگر) است. این نظریات، هرگونه درک عدالتخواهانه و آرمانجویانه و اخلاقی را مورد نفی و انکار قرار میدهد.
نتیجه و محصول تئوریهای اقتصادی لیبرالیستی در اروپای قرن هجده و نوزده، گسترش بیعدالتی اجتماعی و فقر و تیره روزی و استثمار غیر قابل توصیف میلیونها مرد، زن و کودک و برقراری شرایط ظالمانه اجتماعی بوده است که توصیف روشن و زنده آن را در آثار ادبیای چون «روزگار سخت» اثر «چارلز دیکنز»، «تیرهبختان» اثر «جک لندن» و آثار دیگر نویسندگان این دوره، شاهد هستیم.
🔸یکی از ارکان لیبرالیسم کلاسیک این بود که انسانها (یا دقیقتر بگوییم بازرگانان) باید آزاد باشند تا با حداقل نظارت یا محدودیت از طرف جامعه مجالی برای کوششهای خود بیابند ...
لیبرالها میخواستند که هیچ کنترل اخلاقی یا فردی و جمعی بر جریان گردش سرمایه بر اساس مکانیسم سودجویی وجود نداشته باشد و یک نظام سرمایهسالارانه تمامعیار پدید آید (چنانکه در غرب پدید آمد) این نظریه سرمایهسالارانه لیبرالی تحت عنوان اصل «بازار آزاد» یا «اقتصاد بازار» یا «رقابت آزاد» معروف گردیده است.
#پایان_بحث_لیبرالیسم