🟢 تلقی‌های نادرست از مفهوم «سنخیت» میان علت و معلول در فلسفه اسلامی 🔸 «سنخیت» یک کلمه غلط‌انداز است. هیچ وقت فلاسفه در باب سنخیت فرمول به‌دست نمی‌دهند و نمی‌توانند به دست دهند که مثلا سنخیت یعنی ماهیتشان باید یکی باشد، یا اگر یکی مجرد شد یکی مادی، اینها سنخیت ندارند و هر دو باید مجرد باشند یا هر دو باید مادی باشند. 🔹 آن مقداری که فلسفه سنخیت را ثابت می‌کند، یک معنی کلی و مبهمی است به همین اندازه که هر چیزی نمی‌تواند علت هر چیزی باشد و امری که از نظر وجود در کمال شدت است و امری که از نظر وجود در کمال ضعف است نمی‌تواننـد علت و معلـول واقع شوند. 🔸 نمی‌تواند بین مراتب وجود خلأ صورت بگیرد، مخصوصا با بیانی که مرحوم آخوند و دیگران دارند که میان مجرد و مادی فصلی وجود ندارد و همین مادی است که در مراتب خودش تبدیل به مجرد می‌شود، نه به این معنی که یک شیء مادی یک مرتبه تبدیل می‌شود به یک چیزی که بین او و این هیچ سنخیتی نیست، بلکه مجرد درجاتی دارد که همسایه مادی است و مادی درجاتی دارد که همسایه مجرد است. 🔹 در باب نفس و بدن همین‌طور است. نفس انسان چگونه فعالِ در بدن انسان است؟ نفس انسان مرتبه عقلانی دارد، مراتب پایین‌تر دارد که خود مراتب را ما نمی‌توانیم حساب کنیم، تا می‌رسد به مرتبه‌ای از ماده که هم‌افق با مجرد است و به این جهت است که نفس می‌تواند در بدن مؤثر باشد. 🔸 در باب افلاک هم عین همین مطلب است. حتی خود مجرد هم نمی‌تواند علت هر مجردی واقع شود. خود این حکما می‌گویند ذات باری تعالی نمی‌تواند علت مثلا عقل فعال واقع شود، یعنی عقـل فعال ایـن شأنیت را ندارد که بلاواسطه از ذات حق صادر شود؛ در حالی که مجرد است و ذات حق هم مجرد است. عمده مطلب مراتب شدت و ضعف است. 🔹 بنا بر مسئله‌ اصالت وجود و این که وجود قابل تشکیک و تضعف است، در مراتب شدت و ضعف هیچ فاصله‌ای که قابل پر شدن نباشد میان مجرد و مادی وجود ندارد. 📚 استاد مطهری، درس‌های اسفار، ج۳، ص۲۲۴ 🔻 کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری» در ایتا، تلگرام و سروش👇 eitaa.com/motahari_ir t.me/motahari_ir sapp.ir/motahari_ir