💠مصاحبه با برادر گرامی شهید محمدصادق جاویدی
🔸🔹🔸🔹🔸
☘
در رابطه با فعالیت های انقلابی شهید جاویدی برایمان بگویید.
محمدصادق فعالیت های مذهبی خود را از سال اول راهنمایی با فعالیت در انجمن اسلامی مدرسه شروع نمود.
به لحاظ داشتن ذوق هنری به ویژه در رشته خطاطی اکثر پارچه ها و روزنامه های دیواری را او تهیه می کرد.
فعالیت در انجمن اسلامی مدرسه، گروه سرود_ هنری و ترتیب دادن نماز جماعت ظهر و عصر در مدرسه ی شهید چمران خلخال بیشتر بر عهده ی او بود و اکثرا بعد از ظهرها و در مواقع تعطیلی در مدرسه می ماند و فعالیت می کرد.
در مراسمات نمازهای جماعت و جمعه مسجد جمعه خلخال همیشه شرکت می کرد.
در تمامی مراسمات تشییع جنازه ی شهدا چه در شهر و چه در دورترین نقاط شهرستان همراهی می کرد در حالی که بعضی از روستاها بیش از دو ساعت با جاده ی خاکی فاصله داشت.
محمدصادق عشق و علاقه ی خاصی به رزمندگان داشت. بسیار علاقه مند بود که از آنها خاطرات جنگ را بشنود.
به لحاظ اخلاقی فردی خجالتی خوشرو و کم حرف بود. علاقه ی وافری به انفاق داشت و حتی وسایل شخصی خود را که شاید ارزش چندانی هم نداشتند و پس انداز چند صد تومانی خود را به جبهه ها هدیه نمود.
او در سال 1360 و 61 در ایام تابستان در دفتر حزب جمهوری اسلامی خلخال فعالیت مذهبی داشت.
☘
در مورد چگونگی آشنایی و ورود شهید به عرصه ی جنگ و جبهه بفرمایید
محمد صادق در اول دبیرستان از طریق بسیج به همراه من برای گذراندن دوره آموزشی مربیگری به پادگان علی ابن ابی طالب مرند اعزام شد و دوره ی 45 روزه را سپری و پس از بازگشت به عنوان نیروی پیمانی در بسیج خلخال فعالیت خود را شروع کرد و به همراه مسئولین خود در قسمت آموزش نظامی در اکثر روستاها به صورت شبانه روزی و در برخی مواقع با موتور حضور می یافت و عشق و علاقه ی وافری به این کار داشت.
برادرم در اوایل سال 1365 و در سن 17 سالگی به جبهه اعزام شد.
☘
محمدصادق در کدام عملیات ها شرکت داشت؟
در عملیات کربلای چهار حضور داشت؛ این عملیات در تابستان سال 1365 در جوانرود (پاوه) که لشکر عاشورا از جنوب به غرب کشید و متاسفانه عملیات لو رفت، محمد صادق در گردان تخریب بود.
در عملیات کربلای 4 بعدی که در غرب اروند (ام الرصاص) بود به عنوان تخریب چی غواص شرکت داشت.
╼═══•❅✿•❁•✿❅•═══╾
➡️
@motevasselin_be_shohada
❣متوسلین به شهدا❣
☘چه مدت در جبهه حضور داشت و چه خاطره ای از ایشان دارید؟
او حدود 10 ماه در جبهه حضور داشت. اکثر دوستانش در تخریب و غواص بودند.
دوست صمیمی اش شهید عبدالواحد محمدی بود و با هم صیغه ی برادری خوانده بودند.
شهید عبدالواحد به من می گفت ما شب ها چندین کیلومتر آموزش غواصی داشتیم و وقتی از آب در می آمدیم بعضی وقتها حتی توان چند قدم راه رفتن را نداشتیم، من محمد صادق را می دیدم که به دور از چشم سایر همرزمان در لابه لای نخلستان به نماز شب مشغول می شد.
برادرم فردی بسیار مودب بود که در طول 10 ماه حضور در جبهه ریالی از بسیج دریافت نکرد و فقط یک بار به مرخصی آمد.
همیشه خود را مدیون شهدا می دانست.
در گردان تخریب همرزمان وی علاقه ی خاصی به او داشتند و موذن گردان بود اما حاج بهزاد پروین قدس نقل می کند هر موقع می خواستم فیلمی از او بگیرم یا صدایش را ضبط کنم، بهانه می آورد و قبول نمی کرد و می خواست که گمنام بماند.
☘از نحوه ی شهادت ایشان چه اطلاعاتی دارید؟
در عملیات کربلای چهار که لو رفت بنده در جبهه های کردستان بودم که از همرزمانش شنیدم مفقود شده است.
شهید عبدالواحد محمدی وسایل شخصی او را آورد و تحویل داد و ماجرای شب عملیات را تعریف کرد و گفت عراقی ها از عملیات خبر داشتند و هرچه تیربار و سلاح نیمه سنگین و ضدهوایی و دوشکا بود به داخل آب شلیک می کردند و غواصان که به هنگام عملیات با یک سیم بوکسر با همدیگر غواصی می کردند، پراکنده شدند و عده ی زیادی به شهادت رسیدند.
شهید جاویدی در شب عملیات کربلای 4 65/10/3 به شهادت رسید و پیکر پاکش در تاریخ 65/12/18 در خلخال تشییع شد که البته به مدت تقریبا دو ماه و نیم مفقود بود.
او در وصیت نامه اش آورده تمام دارایی و اموال مرا به حساب جبهه ها بریزید.
نمی دانستم برادرم غواص است
او در طول مدتی که در جبهه غواص بود فقط دوستان همرزمش می دانستند او غواص تخریبچی است. نمی دانستم برادرم یک غواص است؛ من از خودش کلمه ای در این خصوص نشنیده ام؛ البته تخریبچی بودنش را می دانستم و در دزفول (مقر لشگر عاشورا) بعضی وقت ها به دیدارش می رفتم اما متوجه نشده بودم و او همیشه می خواست گمنام باشد.
✨ادامه👇