🔻🔹🔻🔹🔻🔹🔻 💠خاطره ای از دوست شهید والامقام حسین کامرانی: 🔸شهید حسین کامرانی مسئول بسیج پایگاه کمیل مسجد صاحب الزمان عج بود در جمعه شب ها منزل خودشان یا منزل کسانی دیگر کلاس اخلاق برگزار می‌کرد خود من از این کلاس با این شهید آشنا شدم و شیفته اخلاقش بودم تا جایی رفاقتمان به اندازه دو برادر تنی رسید که هرکس در دوکوه گردان تخریب مرا با ایشان میدید به اسم برادرم می‌شناخت و هر وقت من به گردان کمیل لشگر ۲۷ حضرت رسول ص می‌آمدم رفقای ایشان مرا بنام برادر ایشان می‌شناختند 🌤ایشان در این کلاس ها از کتاب صحیفه سجادیه برای بچه ها صحبت میکرد و مناجات و دعاهای این کتاب را با سوز میخواند خیلی ها از این کلاس به جبهه رفتن و حتی بعضی ها نیز بشهادت رسیدند، مثل شهید مرتضی صدقی و ماشاءالله کاشفی و دوستان دیگر در منطقه پادگان ابوذر بودیم ❣وقت نماز صبح یا مغرب به من می‌گفت کمی زود تر بیا برای رفقای شهیدمان نماز و قرآن بخوانیم در نمازهایش آنقدر غرق خدا میشد که با گریه زیاد با خدای خودش راز و نیاز میکرد طوری گریه میکرد که شانه هایش بشدت تکان می‌خورد به پهنای صورتش اشک می‌ریخت ♦️ایشان صدای خیلی زیبا و سوزناک داشت در مسجد کرد پور قرچک دعای کمیل یا دعای توسل میخواند از تهران نیز برای شنیدن دعای ایشان خود را میرساند با عشق دعا می‌خواند در محل و حتی در گردانشان رفقا خیلی ایشان را دوست داشتند در محل خودمان همان قرچک خیابان رجایی کوچه صاحب الزمان عج وارد میشد از بچه کوچک گرفته تا پیرمردهای محل به ایشان علاقه داشتند و برای یک سلام و علیک دوست داشتند با ایشان انجام بدهند 🌱 ایشان در عملیات های مختلف چندین با مجروح و شیمیایی شدن در آخرین عملیاتش در عملیات بدر در حین هدایت نیروهایش توسط سلاح چهارلول تانک‌های عراقیها بشهادت رسید و پیکر مطهر شهید کامرانی مفقود بود که بعد از جنگ توسط گروه تفحص پیدا شد که از آن شهید فقط مقداری استخوان بود به خانواده ایشان تحویل دادند ضمنا ایشان شهید دوم این خانواده بود شهید حسن کامرانی در عملیات خیبر یعنی یکسال قبل از شهادت ایشان بشهادت رسید ایشان نیز در سن ۱۵ سالگی بسوی خداوند شتافت. ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝 🕊✨🌿🕊✨🌿🕊