✅ داستان کوتاه (136) 🌷 نادانترین یا بهترین؟ شعبی می گوید: هنگـامی که نوجوان بودم، روزی از میـدان کوفه عبور می کردم. ناگهـان علی (ع) را دیـدم که در میـان دو کیسه طلا و نقره ایستاده و مردم را با تازیانه از کیسه ها دور می کرد. آن گـاه همه آن طلا و نقره را میان مردم تقسـیم نمود، طوري که چیزي از آن همه پول باقی نمانـد و چیزي از آن را به خانه خود نبرد. من نزد پدرم آمدم و گفتم: من امروز شخصی را دیدم که یا بهترین انسان است و یا نادان ترین انسان. پدرم پرسید: چه کسی را دیدي؟ گفتم: علی (ع) را دیـدم که طلا و نقره را میـان مردم به گونه اي تقسـیم کرد که چیزي براي خودش باقی نماند و با دست خالی به خانه برگشت. پدرم گریست و گفت: فرزندم! بلکه بهترین انسان ها را دیده اي که بیت المال را به طور مساوي بین مردم تقسیم کرده و سهم خودش را نیز به مردم داده است. 📚 داستانهای بحارالانوار، ج 9، ص 80 📱 کانال سبک زندگی : @mottagheen