✅ پرسش و پاسخ از آیت الله خوشوقت 🔹 جبر و اختیار (22) س: منظور از امّ الکتاب در آیه ی «وَ عِنْدَهُ اُمُّ الْكِتاب» چیست؟ ج: همه ی اعمال ما نزد خدا معلوم است؛ اما خدا هیچ وقت کسی را به مثلاً دزدی وادار نمی کند. فرموده: «نکن!» و اختیار هم داده که نکنی؛ منتهی تو مخالفت می کنی. س: شاید علم خدا دست ما را ببندد؛ مانند خانواده ی بد؟ ج: هیچ چیزی دست انسان را نمی بندد. انسان در تمام حالات آزاد است و اراده دارد. خانواده ی بد دست آدم را نمی بندد. خانواده ی خوب هم نمی بندد. انسان می تواند در خانواده ی بد، خوب شود و در خانواده ی خوب، بد شود. او آزاد است و اختیار دارد. دلیلش هم همین است که انسان می بیند گاهی بچه های خانواده های خوب، فاسد درمی آیند و بچه های خانواده های بد، خوب درمی آیند؛ بنابراین خانواده ی بد، دست انسان را نمی بندد که خوب نشود. اثر دارد، اما اثر اراده و اختیار انسان، خیلی بیشتر است. بنابراین هر وقت بخواهد، خوب می شود و بر می گردد. کفّار، مسلمان می شوند و مسلمانان، کافر می شوند. آزادند. می توانند. س: خدا می فرماید: «يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدي مَنْ يَشاء»؛ منظور چیست؟ ج: اگر من بر خلاف فرمان خدا عمل کردم، اثرش گمراهی خود من است برای خودم. کار بد اثر بد دارد و کار خوب هم اثر خوب. اگر شما کار بد کردی، اگر مرتکب فسق شدی و به حرف خدا گوش ندادی، عوضی می روی. به جاهایی می روی که ناگهان در اثر فسق، بی دین هم می شوی. ولی خدا فرموده: «به آنجا نرو!» اما تو مخالفت کردی. در آنجا آدم های بد زیادند و آن دین و ایمان ضعیفت را هم می گیرند و از بین می رود. س: معنی آیه ای که می فرماید: «وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ» چیست؟ ج: اگر کسی از نعمت هایی که خدا به او داده، سوء استفاده کرد و خودش را گمراه کرد و بهایی یا کمونیست شد، راه را گم کرده و عوضی رفته است؛ اما مقدمات این عوضی رفتن، نعمت های خدا بود. خدا به او چشم داده بود؛ گوش داده بود؛ فکر داده بود. این شخص به جای اینکه از آن استفاده کند و راه حق را طی کند، به راه باطل رفت. دیگر هیچ کس نمی تواند او را هدایت کند، مگر اینکه خدا بخواهد. س: خداوند علم داشته كه يزيد با سوء اختيار خود به جهنم مي رود؛ پس چرا او را خلق كرد؟ ج: خدا که يزيد را از اول يزيد خلق نكرد. اول او را يك انسان خوب مثل همه ی انسان ها خلق كرد. او هم که از اول اين جنايات را نكرد. بنابراين خلقت ابتدايي اش هیچ بد نبود. بعداً به سوء اختیار این طور شد. خدا راهش را باز گذاشت و گفت: «اين كارها را نبايد بكني!» او هم به حرف خدا گوش نداد و مرتكب جنايت شد. پس همه ی انسان ها اول انسان آفريده مي شوند؛ نه با اعمال بد. اول که كاري نمي كنند و همه خوب هستند؛ همه، بچه هاي خوب. در روایت آمده: «کُلُّ مَوْلُودٍ يُولَدُ عَلَى الْفِطْرَةِ إِلَّا أنَّ أبَوَاهُ يُهَوِّدَانِهِ وَ يُمَجِّسَانِهِ وَ يُنَصِّرَانِهِ». اول همه، فرزندان آدم هستند. پاك هستند. مطهّر هستند. بعداً در سايه ی تربيت بدِ پدر و مادر يا يهودي مي شوند يا مسيحي و يا هر فرقه و راه باطل دیگر. بنابراين اين انسان چون آن بدي را ندارد، ابتداءاً بد نيست. هر وقت مرتكب شد، بد مي شود. 🔸 ادامه دارد ... 📚 آثار بندگی، آیت الله عزیز خوشوقت 📱 کانال سبک زندگی : @mottagheen