🌷 داستان کوتاه (46)
☑️ زینب (س) در کاخ یزید
▪️پس از شهادت امام حسین (ع) اهل بیت آن حضرت به اسارت دشمن درآمدند. کاروان اسیران کربلا پس از حضور در کوفه و دربار ابن زیاد، به شام، محل استقرار یزید منتقل شدند. وقتی بزرگان و سران شام که یزید آنها را به مناسبت پیروزی خود، دعوت کرده بود، حاضر شدند، اسراء و سرهای شهدای کربلا را به مجلس آوردند.
▪️در مجلس یزید، هنگامی که چشم زینب کبری (س) به سر خونین برادرش امام حسین (ع) افتاد، با صدای محزونی فریاد زد:
ای حسین! ای محبوب رسول خدا! ای پسر مکه و منا! ای پسر فاطمه زهرا سرور زنان جهان! ای پسر دختر مصطفی!
▪️با این ندای زینب (س) تمام کسانی که در مجلس یزید بودند گریستند و یزید در آن حال ساکت بود. اما دستور داد چوب خیزرانش را آوردند و با آن به لب و دندان امام حسین(ع) زد.
ابو برزه اسلمی (که از صحابه رسول خدا(ص) بود و در آن مجلس حضور داشت) خطاب به یزید گفت: ای یزید! با چوب دستیات به دندان فرزند فاطمه میزنی؟! من به چشم خود دیدم که پیامبر اکرم (ص) لب و دندان حسین (ع) و برادرش حسن (ع) را میبوسید و میفرمود: «شما دو نفر، سرور جوانان اهل بهشتید، خداوند کشنده شما را بکشد و لعنت کند و برای او جهنم را آماده خواهد کرد که بد جایی است.
یزید خشمگین شد و دستور داد او را از مجلس بیرون کردند.
▪️سپس یزید اشعاری را این گونه خواند:
ای کاش نیاکان من که در جنگ بدر از پیامبر شکست خوردند، امروز بودند و می دیدند که دشمنشان چگونه به گریه و زاری رسیده است و به من می گفتند: یزید! دست مریزاد! و شادی می کردند و فریاد می زدند.
پس از خواندن این اشعار، زینب (س) برخاست و در آن جمع، این گونه سخنرانی کرد:
▪️سپاس مخصوص پروردگار جهانیان است و درود خدا بر محمّد و بر همه آل او باد. خدا در قرآن راست گفته آن جا که گفته: «پایان کار آنان که اهل استمرار گناهند، این است که آیات خدا را دروغ دانسته و آن را مسخره می کنند.»
ای یزید! آیا گمان کردهای حالا که جای جای زمین و آسمان را بر ما بستی و ما چون کنیزان، رانده شدیم، این مایه خواری ما و موجب کرامت توست؟ و آیا گمان کرده ای این حکایت از عظمت شأن تو دارد که این چنین باد در بینی ات انداختهای و برق شادی از دیدگانت میجهد؟
▪️حالا که دنیا را برای خود مرتّب و امورت رو به راه میبینی، و سلطنت ما برایت صاف شده، آرام تر! آرام تر!
مگر سخن خدا را فراموش کردهای که فرمود: «آنان که کافر شدند و ما به آنان مهلت دادیم، گمان نکنند که این مهلت برای آنان خیر است. ما به آنها مهلت دادیم که آنان بر گناه خود بیفزایند. برای آنان عذابی خوارکننده خواهد بود.» این آیه را فراموش کرده ای؟
▪️ای فرزند بردگانِ آزاد شده! آیا این عدالت است که زنان و کنیزان تو در پس پرده باشند و دختران رسول اللَّه اسیر؟! پرده از روی آنان برداشتی و چهرههایشان را آشکار کردی. آنان را چون دشمنان، از شهری به شهری دیگر کوچ دادی و ساکنان منازل، آنان را دیدند و مردم دور و نزدیک، و مردم پست و شریف، صورت آنان را دیدند در حالی که کسی از مردان اهل بیت، همراهشان نبود. آیا این عدالت است؟
ادامه دارد ...
📱 کانال سبک زندگی
#متقین:
@mottagheen