🌷 داستان کوتاه (26)
✅
چه نوع اطاعتی واجب است و چه نوع اطاعتی حرام؟
🌹 رجاء می گوید:
با عبد اللّه پسر عمرو عاص و ابو سعید خُدری در مدینه و در حلقه ای در مسجد پیامبر نشسته بودیم که امام حسین (ع) بر ما گذشت و سلام کرد. جماعت، سلام او را پاسخ دادند؛ امّا عبد اللّه پسر عمرو عاص ساکت ماند. سپس در پیِ آن و پس از فراغتِ آن جماعت از سلام دادن، عبدالله گفت: سلام و رحمت خدا بر تو باد!
سپس گفت: آیا شما را از محبوب ترینِ زمینیان در نزد آسمانیان خبر ندهم؟
گفتیم: چرا.
عبد اللّه گفت: همین کسی که رفت. البته از زمان جنگ صِفّین تاکنون با من کلمه ای سخن نگفته است. اگر از من راضی شود، برایم بهتر از داشتن شترانِ سرخ موست.
ابو سعید گفت: اگر می خواهی، به سوی او برویم تا از او معذرت بخواهی.
گفت: باشد.
با هم وعده گذاشتند که بامداد فردا نزد ایشان بروند و من نیز با آنان رفتم. ابو سعید،داخل شد و من هم داخل شدم. ابو سعید کنار امام حسین (ع) نشست و برای عبد اللّه پسر عمرو عاص اجازه ورود خواست و به امام حسین (ع) گفت: ای فرزند پیامبر خدا! دیروز بر ما گذشتی و عبداللّه چنین و چنان گفت. من به او گفتم: برای عذرخواهی نمی روی؟ او گفت: چرا؛ و اکنون برای معذرت خواهی نزد تو آمده است. ای فرزند پیامبر خدا! به او اجازه ورود بده.
امام حسین علیه السلام اجازه داد و پسر عمرو عاص داخل شد و سلام داد و ایستاد. ابو سعید که کنار امام حسین (ع) بود، جایش را به عبد اللّه تعارف کرد؛ امّا امام حسین (ع) او را گرفت و سپس رها کرد. ابو سعید جایش را به عبد اللّه داد و او میان ابو سعید و امام حسین (ع) نشست.
ابو سعید به عبد اللّه گفت: سخنت را بگو.
عبد اللّه گفت: آری. من چنین گفتم که گواهی می دهم که محبوب ترینِ زمینیان در نزد آسمانیان،تو هستی.
امام حسین (ع) فرمود: آیا می دانی که من محبوب ترینِ زمینیان نزد آسمانیان هستم و باز هم با من و پدرم در جنگ صِفّین جنگیدی؟! به خدا سوگند پدرم از من بهتر بود.
عبد اللّه گفت: آری. به خدا سوگند نه به سیاهیِ لشکر آنان افزودم و نه شمشیری برای آنان تیز کردم نه تیری با آنان انداختم و نه نیزه ای زدم. امّا روزی پدرم از من نزد پیامبر خدا گِله برد که من، روزه می گیرم و شب زنده داری می کنم و به من گفته که اندکی با خودم مدارا کنم؛ ولی من نافرمانی می کنم.
پیامبر خدا به من فرمود: از پدرت اطاعت کن. و چون پدرم مرا به رفتن به جنگ صِفّین دعوت کرد، گفته پیامبر خدا یادم آمد و با او حرکت کردم.
امام حسین علیه السلام به عبدالله فرمود: آیا گفته خدا در قرآن را نشنیده ای که: «اگر پدر و مادرت کوشیدند که چیزی را که به آن علم نداری، شریک من قرار دهی، از آنان
#اطاعت نکن» و آیا سخن پیامبر خدا را نشنیده ای که: «
#اطاعت فقط در خوبی ها واجب است» و آیا سخن پیامبر را نشنیده ای که: «مخلوق نباید از کسی در معصیت خالق،
#اطاعت کند»؟
عبدالله گفت: چرا، ای فرزند پیامبر خدا؛ ولی گویی آن را تاکنون نشنیده بودم!
🌹 حکمت نامه امام حسین ، ج 2، ص 171
📱 کانال سبک زندگی متقین:
@mottagheen