✅ داستان کوتاه (183)
🌷 مناظره خواندنی (بخش اول)
مأمون پس از آنکه دخترش ام الفضل را به زور به امام جواد (ع) تزویج کرد، در یکی از روزها که مجلس بزرگی تشکیل یافته بود، خود مأمون و امام جواد (ع) و یحیی بن اکثم و عده بسیاري از اهل تسنن در آنجا حضور داشتند. یحیی بن اکثم مسأله حساسی را مطرح کرد و به امام جواد (ع) گفت: یابن رسول االله! روایت شده است که جبرئیل امین بر پیامبر خدا نازل شده و گفت: یا محمد! پروردگارت سلام می رساند و می گوید: من از ابوبکر راضی هستم. از ابوبکر سؤال کن ببین آیا او هم از من راضی هست یا نه؟
نظر شما درباره این روایت مشهور چیست؟
امام جواد (ع) فرمود: من فضیلت ابوبکر را انکار نمی کنم. ولی کسی که این خبر را نقل می کند، باید خبر دیگري را که رسول خدا (ص) در حجه الوداع بیان نمود، در نظر داشته باشد که پیامبر (ص) فرمود: کسانی که بر من دروغ می بندند، زیاد شده اند و بعد از من نیز زیاد خواهند شد و هر کس عمدا بر من دروغ بندد، جایگاه او در آتش خواهد بود. بنابراین هرگاه حدیثی از من نقل شد، آن را با قرآن و سنت من مقایسه کنید. هر کدام که موافق کتاب خدا و سنت من بود، قبولش کنید و هر کدام که مخالف کتاب خدا و سنت من بود، رد نمایید.
سپس امام جواد (ع) فرمود: این روایت که درباره ابوبکر است، موافق کتاب خدا نیست. زیرا خداوند می فرماید: ما انسان را آفریدیم و از رازهاي درون او آگاهیم و ما از رگ گردن به او نزدیکتریم.
آیا خداوند نمی دانست که ابوبکر از او راضی است یا راضی نیست تا آن را به وسیله جبرئیل از پیامبر اسلام بپرسد؟ این عقلا محال است.
یحیی بن اکثم باز هم گفت: روایت کرده اند که ابوبکر و عمر در زمین، همانند جبرئیل و میکائیل در آسمان هستند. آیا این سخن درست است؟
امام جواد (ع) فرمود: این خبر نیز محل تأمل است و باید درباره آن دقت نمود. زیرا جبرئیل و میکائیل دو ملک مقرب درگاه خداوند هستند که هرگز گناه نکرده اند و لحظه اي از اطاعت پروردگار خارج نشده اند، حال آنکه ابوبکر و عمر، ابتدا مشرك بودند، اگر چه پس از ظهور اسلام مسلمان شدند. اما بیشتر عمرشان را در شرك و بت پرستی سپري کرده اند. بنابراین محال است که خداوند، ابوبکر و عمر را به جبرئیل و میکائیل تشبیه کند! و آنها را با دو ملک مقرب، برابر و همسان بداند.
یحیی باز هم گفت: روایت شده است که ابوبکر و عمر، سروران پیران بهشتند. نظر شما در این باره چیست؟ آیا این روایت درست است؟
امام جواد (ع) فرمود: این روایت نیز محال است که درست باشد. زیرا بهشتیان همگی جوانند و در میان آنها پیري وجود ندارد تا ابوبکر و عمر، سرور آنان باشند. این خبر را بنی امیه، در مقابل روایتی که پیامبر اسلام (ص) درباره حسن و حسین فرمود: حسن و حسین سرور جوانان اهل بهشتند، جعل کرده اند.
یحیی بن اکثم باز هم گفت: روایت شده است که عمر بن خطاب چراغ اهل بهشت است.
امام (ع) فرمود: این خبر نیز از محالات است. زیرا در بهشت، فرشتگان مقرب خدا، حضرت آدم و حضرت محمد (ص) و همه انبیا و فرستادگان حضور دارند. آیا بهشت با نور آنان روشن نمی شود تا با نور عمر روشن گردد؟
یحیی بن اکثم باز هم گفت: روایت شده است که سکینه از زبان عمر سخن می گوید.
حضرت فرمود: من منکر فضل ابوبکر نیستم. اما با اینکه ابوبکر بهتر از عمر بود، بالاي منبر می گفت: من شیطانی دارم که گاهی بر من مسلط می شود و هر وقت دیدید، از راه راست منحرف شدم، مرا به راه راست بیاورید.
یحیی گفت: روایت شده است که پیغمبر (ص) فرمود: اگر من پیامبر نمی شدم، حتماً عمر پیامبر می شد.
امام (ع) فرمود: قرآن کریم از این حدیث، درست تر است. خداوند در قرآن می فرماید: «به یاد آور هنگامی را که از پیامبران و از تو و نوح پیمان گرفتیم.» از این آیه به روشنی معلوم می شود که خداوند از پیغمبران پیمان گرفته است. چگونه ممکن است پیمان خود را تغییر دهد؟ افزون بر این هیچ کدام از پیامبران به قدر یک چشم بر هم زدن به خدا شریک قایل نشده اند. چگونه خداوند کسی مثل عمر را به رسالت مبعوث می کند که بیشترین عمر خود را در شرك و کفر سپري کرده است؟
و نیز پیغمبر اکرم (ص) می فرماید: من پیامبر بودم در حالی که آدم، میان روح و جسم بود. (آفریده نشده بود).
✅ ادامه دارد ...
📱 کانال سبک زندگی متقین:
@mottagheen