🔰پارت سوم
1⃣ _ آقای اسدی!
🖇 اولاً این آزمایشی که فرمودید در اصل مربوط به تحقیق بزرگ «AWARE» یا هوشیاری حین احیاء «Awareness during REsuscitation» است که در ژورنال معتبر ریساسیتیشن به چاپ رسید و به طور کلی با تارگتهای بصری خاصی انجام شد، اما نه با عروسک، کتامین (Ketamine) و سایکدلیکها که در مصاحبهتان مطرح نمودید.
🖇 ثانیاً، اتفاقاً در همین تحقیق دکتر پرنیا، دو درصد 2% بیماران تجربهگر توانستند آنچه در اطراف و دورتر از بدنشان اتفاق افتاد (جزئیات وقایع و رویدادهایی فیزیکی) را به درستی مشاهده کنند یا درواقع آگاهی و ادراک سمعی-بصری «Auditory Visual Awareness» واقعی (و نه توهمی) داشته باشند. همچنین وقتی با یکی از این اشخاص امکان مصاحبات تکمیلی به طور کامل فراهم گردید، عيناً مشخص شد که او جزئیات خاص فعالیتهای احیاء، شکل ظاهری افراد حاضر و صداهای خاص اتاق عمل را به درستی دیده/شنیده و سپس مُنطبق بر اسناد پزشکی آنها را گزارش یا توصیف کرده است!
📚 منبع:
فاز دوم تحقیقات «AWARE» سال 2014.
عنوانِ مقاله:
AWARE—AWAreness during REsuscitation—A prospective study. By Dr Sam Parnia. Published: October 06, 2014.
⬅️ آدرسدقیق و کامل:
کیس مرد بریتانیایی در صفحهی 4 پیدیاف کاملمقاله، سمت چپ، خط 15أُم، از آنجا که میگوید:
... He accurately described people sounds and activities from his resuscitation....
📁ترجمه کاملتر گزارش کیس مربوطه👇👇🏼
«(قبل از ایست قلبی) داشتم به سوالات پرستار جواب میدادم, اما فشار سختی را در ناحیهی کشالهی ران خود احساس میکردم. درد یا چیزی شبیه به این نداشتم, اما یک فشار سخت را احساس میکردم, انگار کسی داشت من را به سمت پایین فشار میداد. درحال صحبت با پرستار بودم اما ناگهان بیهوش شدم.... من میتوانم به یاد بیاورم که در این لحظه به طور کاملاً شفاف یک صدای خودکار را شنیدم که میگفت : «به بیمار شوک وارد کنید, به بیمار شوک وارد کنید.» و همراه با این, خانمی را دیدم که در گوشهی اتاق داشت به من اشاره میکرد ... من با خودم فکر کردم: «من نمیتوانم بلند شوم»... آن خانم به من اشاره کرد... من احساس کردم که او من را میشناسد و احساس کردم که میتوانم به او اعتماد کنم؛ احساس کردم که او به خاطر دلیلی آنجا حضور دارد ولی این دلیل را نمیدانستم. در لحظهی بعد, من بالای اتاق بودم و داشتم به پایین نگاه میکردم. من بدن خودم را میدیدم و همینطور پرستار و مرد دیگری که سر طاس داشت را میدیدم (منظورش سر کچل دکتر سام پرنیا است). نمیتوانستم صورت آن مرد را ببینم اما پشت بدنش را میدیدم. او درشت هیکل بود... او لباس آبی اتاق عمل را به تن داشت و کلاه آبی سرش بود. اما به خاطر موقعیت کلاه میتوانم بگویم که سر او کاملا بدون مو بود (کچل بود). صحنهی بعدیای که به یاد میآورم این است که روی تخت به هوش آمدم و پرستار به من گفت:«اوه تو بیدار شدی... تو الان با ما هستی.» نمیدانم که این را پرستار گفت یا صدای خودکار بود ... میتوانم به یاد بیاورم که احساس سرخوشی داشتم. من الان میدانم که آن مرد با لباس آبی چه کسی است؛ من نام کامل او را نمیدانم.... اما آن مرد را روز بعد (از ایست قلبی) دیدم... او برای دیدن من آمده بود و من میدانستم که او همان کسی است که روز قبل دیده بودم.»
👈🤏 آقایان ماتریالیست اگر خود را معطوف به حقیقتجویی محض منصفانه و عادلانه، تفکر نقاد، روشنفکری و روشنگری میدانید پس چرا نتایج این تحقیقات را با تقطیعگری بیان میکنید؟!!
❌ یاد بگیرید منابع خودتان را دقیقتر و کاملتر مطالعه کنید، و همچنین یاد بگیرید که منابع موافق و مخالف را باهم مطالعه کنید تا اینگونه مفتضح نشوید.
❌ و خجالت بکشید که ما خودمان منابع شما را از خودتان بهتر میشناسیم!
ادامه 🔰🔰🔰
#زندگی_پس_از_زندگی #روح #متافیزیک #علم #آتئیست_ها
─┅═༅𖣔♥️𖣔༅═┅─
https://eitaa.com/mowlA_z
─┅═༅𖣔♥️𖣔༅═┅─
📗در جستجو و بیان حقایق 📕
📙مستند ، مستدل ، متفاوت📘