۸۵ اعراف
اين پنجمين داستان پيامبران در اين سوره است. داستان شعيب عليه السلام در سوره هاى متعدّدى از جمله در سوره هود، شعراء نيز بيان شده است.
مَديَن يكى از شهرهاى شام بود كه در جغرافياى امروز، نزديك اردن و نامش معان است، منطقه اى سرسبز، داراى مردمى بت پرست ومرفّه كه در معامله و تجارت كم فروش بودند. حضرت شعيب عليه السلام بر آنان مبعوث شد، امّا آنها به خاطر لجاجت و نافرمانى او هلاك شدند. سپس آن حضرت بر مردم «اَيكه» مبعوث شد، و به ارشاد آنان پرداخت، امّا آنها نيز دستورهاى الهى را نپذيرفتند وسرانجام هلاك شدند. «كذّب اصحاب الايكة المرسلين اذ قال لهم شعيب...» (176)
البتّه احتمال دارد «مَديَن» همان «اَيْكه» باشد، چون اَيكه به منطقه ى پر درخت و بيشه زار و نخلستان مى گويند. يعنى شهر شعيب دو نام داشته است: مَديَن و اَيكه.
انسان بى ايمان همواره گرفتار انحراف و فساد است، امّا در هر زمانى به گونه اى. مثلاً در زمان حضرت لوط، لواط و فساد اخلاقى و در زمان حضرت شعيب، كم فروشى و فساد اقتصادى رواج داشته است.
-----
176) شعراء، 176 تا 189
- رفتار حضرت شعيب نسبت به مردم، دلسوزانه و برادرانه بود و شايد نسبتى با اهل مدين داشت. «اخاهم شعيباً»
- تبليغ و تربيت بايد همراه با عاطفه و محبّت باشد. «قال يا قومِ»
- توحيد و يكتاپرستى، محور دعوت انبياست. «اعبدوا اللّه...»
- معجزه و دليل هاى انبيا، در مسير رشد و تربيت مردم و وابسته به ربوبيّت خداوند است. «بيّنة من ربّكم»
- پس از شرك و انحراف عقيدتى، انحراف هاى اقتصادى مهم ترين مسأله ى قوم حضرت شعيب بوده است. «اعبدوا اللّه... أوفوا الكيل»
- كم فروشى، تقلّب در معامله، كم ارزش جلوه دادن اجناس مردم و ايجاد خلل در اقتصاد، حرام و از مصاديق فساد است. «لا تبخسوا النّاس اشيائهم و لاتفسدوا»
- پيامبران، بر مسائل اقتصادى جامعه نيز نظارت داشته و درصدد سلامت و بهبود زندگى مردم بودند. «لاتبخسوا النّاس اشيائهم» دين و برنامه هاى آن، از زندگى دنيا جدا نيست.
- كم كارى هم مثل كم فروشى است، به جاى «أموالهم» فرمود: «أشيائهم» تا شامل همه چيز بشود.
- ايمان كامل واقتصاد سالم، تأمين كننده سعادت دنيا وآخرت است. «ذلكم خير»
- هشدار و دستورهاى انبيا، سراسر خير است و موجب سعادت انسان مى شود. «ذلكم خير»
- ايمان، ضامن كسب وكار صحيح وعدالت اجتماعى است. «لا تبخسوا النّاس... ان كنتم مؤمنين»