۴ یوسف
مژده ای در خواب
داستان حضرت يوسف، با رؤيا شروع مى شود. به گفته علامه طباطبايى در تفسيرالميزان، داستان يوسف با خوابى شروع مى شود كه او را بشارت مى دهد و نسبت به آينده اى روشن اميدوار مى سازد تا او را در مسير تربيت الهى صابر و بردبار گرداند.
به جز بنيامين، ديگر برادران او از مادر جدايى بوده اند. حضرت يعقوب نيز فرزند حضرت اسحاق و او فرزند حضرت ابراهيم عليهم السلام است.(24)
#خواب اولياى الهى، متفاوت است؛ گاهى نيازمند تعبير است، مثل خوابِ حضرت يوسف و گاهى به تعبير نياز ندارد، بلكه عين واقع است. مانند خواب حضرت ابراهيم كه مأمور مى شود تا اسماعيل را ذبح كند.
سخنى درباره ى رؤيا و خواب ديدن
پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله مى فرمايد: خواب بر سه قسم است: يا بشارتى از سوى خداوند است، يا غم و اندوهى از طرف شيطان است و يا مشكلات روزمره انسان است كه در خواب آن را مى بيند.
برخى از دانشمندان و روان شناسان، خواب ديدن را در اثر ناكامى ها و شكست ها دانسته و به ضرب المثلى قديمى استشهاد كرده اند كه: «شتر در خواب بيند پنبه دانه» و برخى ديگر خواب را تلقينِ ترس گرفته اند، بر اساس ضرب المثلى كه مى گويد: «دور از شتر بخواب تا خواب آشفته نبينى» و بعضى ديگر خواب را جلوه غرائز واپس زده دانسته اند. امّا عليرغم تفاوت هايى كه در خواب ها و رؤياها وجود دارد، كسى اصل خواب ديدن را انكار نكرده است و البتّه بايد به اين نكته توجّه داشت كه همه خواب ها با يك تحليل، قابل بررسى نيستند.
مرحوم علامه طباطبايى در تفسير الميزان(26) مى گويد: سه عالم وجود دارد؛ عالم طبيعت، عالم مثال، عالم عقل. روح انسان به خاطر تجردّى كه دارد، در خواب با آن دو عالم ارتباط پيدا مى كند و به ميزان استعداد و امكان، حقايقى را درك مى كند. اگر روح كامل باشد، در فضاى صاف حقايق را درك مى كند. و اگر در كمال به آخرين درجه نرسيده باشد، حقايق را در قالب هاى ديگر مى يابد. همانطور كه در بيدارى، شجاعت را در شير و حيله را در روباه و بلندى را در كوه مى بينيم، در خواب، علم را در قالب نور، ازدواج را در قالب لباس و جهل و نادانى را به صورت تاريكى مشاهده مى كنيم.
ما بحث ايشان را با ذكر مثال هايى بيان مى كنيم؛ كسانى كه خواب مى بينند چند دسته اند:
دسته اوّل، كسانى كه روح كامل و مجردى دارند و بعد از خواب رفتنِ حواس، با عالم عقل مرتبط شده و حقايقى را صاف و روشن از دنياى ديگر دريافت مى كنند. (نظير تلويزيون هاى سالم با آنتن هاى مخصوص جهت دار كه امواج ماهواره اى را از نقاط دور دست مى گيرد.) اينگونه خواب ها كه دريافت مستقيم و صاف است، نيازى به تعبير ندارد.
دسته دوم، كسانى هستند كه داراى روح متوسط هستند و در عالم رؤيا، حقايق را ناصاف و همراه با برفك و تشبيه و تخيّل دريافت مى كنند. (كه بايد مفسّرى در كنار دستگاه گيرنده، ماجراى فيلم را توضيح دهد وبه عبارتى، عالمى آن خواب را تعبير كند.)
دسته سوم، كسانى هستند كه روح آنان به قدرى متلاطم و ناموزون است كه خواب آنها مفهومى ندارد. (نظير صحنه هاىِ پراكنده و پربرفك تلويزيونى كه كسى چيزى سردرنمى آورد.) اين نوع رؤياها كه قابل تعبير نيستند، در قرآن به «اضغاث احلام» تعبير شده است.
قرآن در سوره هاى مختلف، از رؤياهايى نام برده كه حقيقت آنها به وقوع پيوسته، از جمله:
الف: رؤياى يوسف عليه السلام درباره سجده ى يازده ستاره و ماه و خورشيد بر او كه با رسيدن او به قدرت و تواضع برادران و پدر و مادر در برابر او تعبير گرديد.
ب: رؤياى دو يار زندانىِ يوسف كه بعداً يكى از آنها آزاد وديگرى اعدام شد.
ج: رؤياى پادشاه مصر درباره گاوِ لاغر و چاق كه تعبير به قحطى و خشكسالى بعد از فراخ شد.
د: رؤياى پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله درباره عدد اندك مشركان در جنگ بدر كه تعبير به شكست مشركان شد.(27)
ه: رؤياى پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله درباره ورود مسلمانان با سر تراشيده به مسجدالحرام كه با فتح مكّه و زيارت خانه خدا تعبير شد(28)
و: رؤياى حضرت ابراهيم در مورد ذبح فرزندش حضرت اسماعيل.(29)
از قرآن كه بگذريم در زندگى خود، افرادى را مى شناسيم كه در رؤيا از امورى مطلع شده اند كه دست انسان به صورت عادّى به آن نمى رسد.
حاج شيخ عباس قمى صاحب مفاتيح الجنان، به خواب فرزندش آمد و گفت: كتابى نزدم امانت بوده، آنرا به صاحبش برگردان تا من در برزخ راحت باشم. وقتى بيدار شد به سراغ كتاب رفت، با نشانه هايى كه پدر گفته بود تطبيق داشت، آن را برداشت. وقتى مى خواست از خانه بيرون برود، كتاب از دستش افتاد و كمى ضربه ديد. او كتاب را به صاحبش برگرداند و چيزى نگفت، دوباره پدرش به خواب او آمد و گفت: چرا به او نگفتى كتاب تو ضربه ديده است تا اگر خواست خسارت بگيرد و يا رضايت دهد.
┏⊰✾🌹✾⊱━━━─—————━━┓
♡ 🆔
@MowoodMahdi 🕋 ♡
┗━━─—————━━━⊰✾🌹✾⊱┛