هدایت شده از حجت الاسلام دومیری
بسم الله الرحمن الرحیم یک تحلیل، شاید ...(۴) متن (۱۶) چین، یکی از کشورهایی است که دارای تمدنی کهن و اصیل می‌باشد که در طول تاریخ مدرن، توسط استعمار غرب ضربات جدی دید. ضربات سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی. ( دربارهٔ جنگ تریاک، بخوانید ). اکنون اما به دنبال احیاء هویت ملی خویش است که سالیانی است این کار را آغاز نموده است. البته این استقلال، در سه بعد سیاسی، نظامی و اقتصادی است، اما در بعد فرهنگی، همچنان وابسته به غرب است. از نظر اقتصادی و نظامی، تلاش‌های وسیع و عجیب و غریبش، به نتیجه نشست و نوع موضعگیری‌های سیاسی‌اش نیز، او را به وزنه‌ای سنگین در معادلات بین‌المللی تبدیل نموده است. مانع بزرگ بر سر راه سیاست‌ورزی مستقلانه چین، هژمونی آمریکا است که حتی در مرزهای چین ایجاد چالش می نماید. چین برای تبدیل شدن به ابرقدرت، چاره‌ای ندارد جز اینکه اقتدار خود را در ابعاد مختلف ثابت کند، خصوصا در موارد مناقشه‌ای. دقیقا به همین منظور، چین به مسألهٔ تایوان ورود پیدا می‌کند، بلکه باید ورود پیدا کند. لذا میان چین و تایوان، به زودی جنگی در خواهد گرفت که ثمرهٔ آن جنگ، ضمیمهٔ تایوان به چین خواهد. بخشی از نیروی آمریکا، در همین جریان درگیر خواهد شد و توانایی تأثیرگذاری‌اش کاهش می‌یابد. به احتمال زیاد، این جنگ همزمانی خواهد داشت با جنگ روسیه و ناتو که به این واسطه دخالت‌ها و تمرکز آمریکا تقسیم شود و کارایی خود را از دست بدهد. و البته این اتفاق خواهد افتاد. به همین دلیل، به زودی باید شاهد این جنگ هم باشیم. جنگ روسیه و ناتو، جنگ چین و تایوان، جنگ یمن و رژیم جعلی اسرائیل، جنگ های متعدد در عراق و سوریه و ...، چنان تمرکز آمریکا را مختل خواهد کرد، که این خود آغاز دورهٔ تند افول آمریکا است. بعد از این دوره، از ابرقدرتی آمریکا چیزی جز خاطره‌ای مبهم، در موزه‌های استعمار نخواهد ماند. 🔰 ایتا | تلگرام @mahdi_domeiri