#حکایت_های_بهلول_دانا
روزی، حاكم بهلول را احضار ڪرد و گفت: خوابی دیدهام، میخواهم تعبیرش كني
بهلول گفت: چیست؟
حاڪم گفت:
خواب دیدم به جانور ترسناڪی تبدیل شدهام و نعره زنان به اطراف خود هجوم میبرم و آنچه از خرد و كلان در سر راه خود می بینم درهم ميشكنم و میبلعم.
بگو تعبیرش چیست؟
بهلول گفت:
ای حاكم آنچه كه تو گفتی واقعیت است و من تعبیر واقعیت ندانم،
من فقط خواب تعبیر می كنم...