مجروح شده
روی صندلی نشسته
نمیتواند از روی صندلی بلند شود
در حد یک لحظه دو تا جوان دو طرف صندلی را میگیرند و بلند میکنند و او و صندلی را از بیمارستان می آورند در حیاط
صندلی را قرار میدهند جلوی یک پارچه ی سفید
خانمی می آید با او صحبت میکند
این لحظه قرار است آخرین وداع او با مادر باشد
حرف های خانم که تمام میشود
اشک ها را از روی گونه پاک میکند و آخرین وداع خود را با مادر انجام میدهد
آن دو جوان دوباره او و صندلی را به داخل بیمارستان منتقل میکنند.........