ای خلوت دلگشای هر شب، ای عشق
آرامش آشنای هر شب، ای عشق
ای مونس بغضهای هر شب، ای عشق
پیوستهترین دعای هر شب، ای عشق
بر غنچه پژمرده عشاق ببار
بر آتش سینههای مشتاق ببار
ما را چه شده؟ جماعتی کور و کریم
با قافله راهزنان همسفریم
سرسبز، درختیم و رفیق تبریم
در آتش دوزخیم و خود بیخبریم
ما جای تو با درد و بلا همزادیم
راهی دیار ناکجا آبادیم
در ظلمت نیمه شب به صحرا زدهایم
بی کشتی نوح دل به دریا زدهایم
مجنون نشدیم و دم ز لیلا زدهایم
از نیمه راه عاشقی جا زدهایم
یک عمر گذشت و بیخیالی کردیم
ما پشت تو را چه زود خالی کردیم
آشفته فتنه و فریبیم هنوز
مرگ آمده، دنبال طبیبیم هنوز
در خانه و کاشانه غریبیم هنوز
از داشتن تو بینصیبیم هنوز
این فاصله، این غصه دوری بس نیست؟
در هجر تو یک عمر صبوری بس نیست؟
در پیچ و خم جاده دنیا «لَولاک»
بی پرده بگویم که هلاکیم هلاک
ای منجی عالمین «نفسي بفداک»
ای وعده حق«مَتی تَرانا و نَراک»؟
گشتیم، به جز تو نیست راهی دیگر
سائل به امیدت آمده، «لا تَنْهر»
پایان خوش قصه غمها برگرد
«ای پیرترین جوان دنیا» برگرد
از چهره خویش پرده بگشا برگرد
کاری که نکردهایم...اما برگرد
این شاخه نفسمان هرس میخواهد
برگرد که آسمان نفس میخواهد