🚨ابرفقه تبیین بلندگویی اذان و هیات ⁉️پرسش آیا پخش اذان و صدای هیأت در فضای عمومی درست است؟ نورافشانی‌های گاه تا دیرشب و با صدای انفجارهای بسیار بزرگ اروپا چطور؟ آیا مزاحم آرامش خصوصی مردم نیست؟ چرا ایران و غرب هر دو چنین می‌کنند؟ 📚 ابرفقه برپایه ابرفقه، انسان و هر سامانه‌ای از پنج لایه «عقل، فکر، قلب، حس و عضو» درست شده است. از این رو ما پنج لایه فقه و مدیریت داریم که هر لایه، هنجارهای ویژه دارد و نباید هنجارهای مدیریت یک لایه را در لایه دیگر به کار برد. برای آنکه گیج کننده نشود، لایه‌های فقه و مدیریت را در سه لایه «بافتار، ساختار و فضا» چکیده می‌کنیم. ◻️آ. لایه فقه و مدیریت بافتاری؛ هنجارهای خصوصی و اختصاصی برای نمونه، بافت قلوه یا دل یا جگر، پدیده‌ای بافتی است و گویچه‌های سفید خون نیز، سامانه بافتاری برای امنیت داخلی (وزارت اطلاعات) هستند و بی‌سدا و بدون گزارش کار رسانه‌ای به سامانه عصبی بدن (جامعه)، میکروب‌ها را می‌کشند و این سربازان گمنام تن ما شهید شده و ما هوشیار نمی‌شویم که چه شده است. در نظام جامعه، «خانه و خانواده» یک بافتند که رخدادهای درون آن، در چارچوب هنجارهای خصوصی یا اختصاصی است. برپایه هنجارهای بافتی، مسائل هر خانه و هر بافت نباید مزاحم خانه و بافت دیگری شود. اینجا هنجار حریم خصوصی و اختصاصی دنبال شود و شبکه خبرگزاری و سامانه عصبی نظام نباید وارد شود. ◻️ب. لایه مدیریت ساختاری و میان بافتی؛ هنجارهای عمومی گاه مفاسد یا مصالح یک بافت، فراتر از توان بافت‌ها است. در اینجا شبکه عصبی به میان آید و پردازش کارها از مدیریت بافتاری و هنجارهای خصوصی و اختصاصی خارج شده و مسأله به اندازه نیاز، عمومی می‌شود مانند رفتن خار در پوست که سامانه امنیت داخلی (گویچه های سفید) توان کافی ندارد و سامانه عصبی (رسانه و خبرگزاری درونی) درد را به بیرون از بافتار (مدیریت ساختار) گزارش داده و هوشیار شده و به دست فرمان می‌دهیم که خار را بیرون بیاورد. همچنین مانند یورش گرگ به خانه کسی. در اینجا نیز با سر و سدا، هنجار آرامش خصوصی و اختصاصی همسایه و کوی و برزن بر هم میخورد ولی دیگران اعتراض نمی‌کنند؛ چون فقه فطری آنها این کار را می‌پذیرد. از سوی دیگر آنها بی‌اجازه به درون خانه آمده و با گرگ مبارزه می‌کنند و چه بسا به نیروی انتظامی و سپاه و آتشنشانی هم خبر رسد و بی‌اجازه به درون آیند. در اینجا دیگر هنجار و فقه مدیریت بافتاری در میان نیست. بلکه فقه مدیریت ساختاری به میان آید. با این روی همه جامعه را نباید به هم ریخت و به اندازه نیاز باید فریاد و همریز را پی‌گرفت. ◻️ج. لایه مدیریت فضا؛ فراساختاری؛ هنجارهای همگانی گاه پیگیری مصالح و مفاسد، فراتر از توان یک بخش یا حتی همه بخش‌ها است؛ مانند هنگامی که شهری بخواهد بمباران شود؛ مانند بمباران شیمیایی. در اینجا نه تنها تن ما توان رویارویی با آسیب‌ها را ندارد، کار از توان همسایه و حتی نهادهای عمومی هم بیرون است؛ چون «فضا» شیمیایی شده و آسیب دیده نه آنکه یک بافت یا حتی ساختارها آسیب ببینند. فضا چیزی است که ساختارها بدان تکیه دارند. در دل فضا، ساختارها به امنیت و کارامدی می‌رسند و در دل ساختار، بافتارها. اگر فضا آسیب دید، ساختار نتواند با ابزارهای مدیریت ساختاری به داد آن برسد. در اینجا باید از هنجارها و فقه و مدیریت فضا بهره برد. مثلاً باید آژیر خطر زد؛ آن هم به گونه هشداردهنده «همگانی» نه فقط یک هشدار عمومی. برای نمونه هشدار آتشنشانی، آمبولانش و پلیس، عمومی است نه همگانی و تنها خودروهای در راه باید کنار کشند و بلندی سدا نیز برای همین اندازه هشدار است نه بیشتر. ولی در بمباران شیمایی، باید آژیر خطر همگانی کشید! در اینجا هنجارهای مدیریت بافتار یا ساختار فرو ریخته و هنجارهای مدیریت فضا به میان آید. مدیریت فضا، پیوند تنگاتنگ با «امنیت» دارد و تقریبا همیشه همراه همند. اگر فضای جامعه دچار مسمومیت جسمی یا روانی یا ایمانی شود، در اینجا هنجارهای مدیریت فضا به میان آید تا فضای جامعه زهرآگین نشود. خردمندان پرچم و «عَلَم‌»های بازدارنده برافرازند. پرچمدار، فضا را مدیریت کند و به این کار «شعائر» گویند. «اذان» یکی از شعائر است و نتوان گفت سدای اذان، مرا در خانه می‌آزارد. اذان در لایه فقه فضا است و نتوان با هنجارهای فقه بافتار (خصوصی_اختصاصی) داوری‌اش کرد. عزاداری امام حسین هم همچون شهادتش، عنصری است که افزون بر نیاز بافتاری و شخصی، نیاز «عمومی» و گاه «فضا»یی به آن است و هنجارهای فضا در آن جاری است؛ چنانکه هنگام ظهور، روضه همگانی برای «اهل عالم» خوانند. غربی‌ها هم این را با فقه فطری درک کرده و گاه، خردمندانه هنجارهای مدیریت فضا را پی‌گیرند؛ اما چه کاری در حوزه مدیریت فضا است و چگونه باید پی‌گرفت، مساله دیگری است. در اینجا نمی‌توان گفت چرا مرا از خواب بیداری کردی یا من بیمار داشتم چرا آژیر همگانی کشیدید؟!