⭕️
#پسرک_فلافل_فروش ۱
🍃
#امر_به_معروف
هادي پسري بود كه تك و تنها راه خودش را ادامه داد. او مسير دين را از
آنچه بر روي منبرها مي شنيد انتخاب ميكرد و در اين راه ثابت قدم بود.
مدتي از حضور او در بسيج نگذشته بود كه گفت: بايد يكي از مسائل مهم
دين را در محل خودمان عملي كنيم.
ميگفت: روايت از حضرت علي داريم كه همه اعمال نيک و حتی جهاد در راه خدا در مقايسه با امر به معروف و نهی از منکر، مثل قطره در مقابل درياست. براي همين در برخي موارد خودش به تنهايي وارد عمل ميشد.
يك سی دي فروشي اطراف مسجد باز شده بود. بچه هاي نوجوان كه به
مسجد رفت و آمد داشتند از اين مغازه خريد ميكردند.
اين فروشنده سي دي هاي بازي و فيلم كپي شده را به قيمت ارزان به بچه ها
مي فروخت.
مشتريهاي زيادي براي خودش جمع كرد. تا اينكه يك روز خبر رسيد كه
اين فروشنده فيلمهاي خارجي سانسورنشده هم پخش ميكند!
چند نفر از بچه ها خبر را به هادي رساندند. او هم به سراغ فروشندهي اين
مغازه رفت.
خيلي مؤدب سالم كرد و از او پرسيد: بعضي از بچه ها ميگويند شما
سي دي هاي غير مجاز پخش ميكنيد، درسته!؟
👉
@mtnsr2