بعد همان مقاماتی که ترتیب آن جلسه را داده بودن به دیدن من آمدند در این جلسه کسی که خیلی نقش بازی می کرد فردی بود با نام تشکیلاتی عباد و نام واقعی علی ربیعی که یکی از کسانی بود که بعدها هم درتحولات ازادی زندانیان سیاسی نقش بازی کرد. در واقع تفکر اصلاح طلب ان موقع بود والان هم هست. معاون وزارت اطلاعات بود حاج عباد. یک نکته اساسی را عرض کنم درتمام دنیا و به خصوص در اتحاد جماهیرشوروی اصلاح طلبی گورباچف ازدرون کا. گ. ب شروع شد و انها کسانی هستند که بیشترین حقایق و واقعیت های جامعه با ان سروکار دارند. در اینجا هم جوانه های اصلاح طلبی  وتحول از امثال سعید حجاریان، علی ربیعی و نادر صدیقی کسانی که دست اندکاران  اصلی بودند در این قضایا  و نظریه پرداز بودند اغاز شد. یادم می آید یکی دو روز بعد از این جلسه {با ری شهری} به دیدن من آمدند و گفتند اگر هرگونه دیگر صحبت می کردی سرت برباد بود و این درست ترین برخوردی بود که تو کردی و به این ترتیب به من گفتند از چه خطربزرگی نجات پیدا کردم. این جلسه تصمیم گیری درموردسرنوشت من بود که در این جلسه که من میرم آنها باز جلسه می گذارند و به این جمع بندی میرسند که سعید شاهسوندی با ما نیست با رجوی هم نیست ولی انسان صادق راست‌کرداری است. " شاهسوندی حسین قاسمی، پژوهشگر تاریخچه امنیتی انقلاب اسلامی، در پایان تک‌نگاری تفصیلی خود درباره پرونده شاهسوندی با عنوان «معمای سعید شاهسوندی»، مساله‌ای بسیار مهم و اساسی را مطرح کرده است: " باتوجه به جایگاه سعید شاهسوندی در سازمان منافقین خصوصا نقش ویژه در هدایت و کنترل عناصر نفوذی سازمان دردستگاهها و وزارتخانه ها و نهادهای مختلف جمهوری اسلامی، آیا اطلاعاتی درخصوص شبکه مخفی و نفوذی سازمان منافقین دراختیار دستگاههای امنیتی قرارداده است؟ آیا در بولتن های تهیه شده توسط نادرصدیقی و...به نقش ویژه او در بخش نفوذ سازمان و عملیات ۷ تیر و سایر اقدامات او اشاره کافی شده است؟ بررسی و ردیابی و کشف و برخورد با  شبکه نفوذی سازمان منافقین، شبکه های باقیمانده ساواک شامل همکاران و منابع لو نرفته، نفوذی سایر سرویس های بیگانه، بذرپاشی های آنها در  چهاردهه اخیر در گروه ها و دستگاههای مختلف قبل و بعد از انقلاب باید امری اجتناب ناپذیر و ضروری برای انقلاب اسلامی باشد. " علی ربیعی که چنین نفوذی در تشکیلات امنیتی در سال ۶۹ و ۷۰ داشت، کار امنیتی را در سال‌های نخست عمر جمهوری اسلامی، از واحد اطلاعات سپاه آغاز کرد، سپس با تشکیل وزارت اطلاعات به این تشکیلات پیوست و به معاونت پارلمانی وزارتخانه هم رسید و در دولت اصلاحات هم در سمت مسوول دبیرخانه، عملا دبیر شورای عالی امنیت ملی بود. تردیدی نیست که این سابقه نسبتا طولانی اطلاعاتی، موجد پیوندهای عمیق با بخش‌های مختلف ساخت قدرت در جمهوری اسلامی شد که یک «لایه حفاظتی» قوی و دست حمایتی «فرا جریانی» برای عباد ایجاد کرد. برخورداری از این لایه حفاظتی فراجریانی، ظاهرا خصلت مشترک عباد و دیگر دوستان «امنیتی» اوست که با دل قرص و خیال راحت وارد کنش‌گری سیاسی-حزبی شوند و بابت عملکرد سیاسی خود، هر اندازه چالش‌برانگیز و پرابهام، پاسخگو نباشند. کما این که عباد هیچ‌گاه به افکار عمومی پاسخ نداد که در آن جلسه کذایی اعلام پیروزی میرحسین موسوی در ۲۲ خرداد ۸۸، چه نقشی داشته و در پشت آن پرده بین او و سرکرده اصلی فتنه چه سخنانی رد و بدل شد.   حال، طی یک حکم رسمی، حسن روحانی یکی از اعضای ارشد «حلقه» خود را به جای حسام‌الدین آشنا به ریاست مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری گمارده است. علی فلاحیان، رییس پرحاشیه و جنجالی علی ربیعی در وزارت اطلاعات(در نیمه نخست دهه ۷۰) که خود از حامیان و همفکران دولت روحانی است، زمانی در مصاحبه‌ای مدعی شده بود که ربیعی در دانشکده وزارت درس «عملیات روانی» تدریس می کرد. [۱] فارغ از صدق یا کذب دعوی فلاحیان، سوابق کنش‌گری عملی ربیعی در سال‌های گذشته نشان می دهد که او حتی اگر «عملیات روانی» تدریس هم نکرده باشد، جدای از آن نیست. آخرین عملیات روانی ربیعی در کسوت سخنگوی دولت، در همین ماجرای فایل صوتی کذایی رقم خورد که ربیعی، همکارانش و رسانه‌ها و فعالان رسانه‌ای همسو یا تحت امر، اصل ماجرا را که محتوای اظهارات ظریف در آن مصاحبه بود، به حاشیه برده و تلاش کردند چرایی لو رفتن آن را مساله اصلی جلوه دهند. بر مبنای قرائن، دستاویز قرار دادن واژه «نفوذ» در ادبیات چهره‌ها و رسانه‌های دولتی در ماجرای مصاحبه ظریف، خطی است که با آن به جریان مقابل اصطلاحا رکب بزنند و طلبکار نیز شوند. بی‌راه نیست که میراث اصلی دولت اعتدال را محوریت دادن به «عملیات روانی» در اداره مملکت بدانیم.