گاهی به قدرِ خوشه ی یک تاک دلخوشم گاهی به قدر و قامت افلاک دلخوشم با هر نگاهِ نازکی آرام میشوم آیینه ام که با پرِ پژواک دلخوشم دلدادگی خزان مرا هم بهار کرد چون دانه ام به مشتی از این خاک دلخوشم تا نخ نما شدم به فراموشی ام نده چون سوزنی به وصله ی یک چاک دلخوشم ای مهربان به دردِ پریشانی ام نخند من کودکم به بازی با ساک دلخوشم «ای یار دور دست که دل می‌بری هنوز» دلبسته ام به تو که چنین پاک دلخوشم @nabzeghalam