حرف دل را از نگاه من نمیخوانی چرا ؟
عاشقت هستم عزیز من نمیدانی چرا ؟
خوب میدانی که محتاجم برای بودنت
التماست میــکنم امــا نمی مانی چرا ؟
هیچکس مانند من دلتنگ دیدار تو نیست
از چه رو از این منِ عاشق گریزانی چرا؟
ظاهرت همچـون بهاری گـرم، اما باطنت
آنچنان سردی پر از سوز زمستانی چرا؟
بــا تــو آبـادم ولیــکن میــروی و میبری
خـانـه ی آبـاد دل را سوی ویرانی چرا ؟
سوز و سرما و هوا تاریک و تنها بیخبر
میروی در این هوای سرد بارانی چرا ؟
عاشق چشمان زیبای تو شد سنگ صبور
دوستـت دارم عزیـز من نمیدانی چرا؟
#جواد_الماسی