برشی از خاطرات
روایتی از روزهای سخت ولی شیرین
🌹عملیات والفجر 10
زیارت سردار دلها حاج قاسم سلیمانی
به روایت حامی
در برگشت بی سیم دایی صادقلی 🌹
مسئول محور صدا زد گوشی رابرداشتم
دایی گفت کجایی حامی
گفتم شیار
گفت چه خوب
گفتم شناسایی راانجام دادیم
داریم بر میگردیم قله ملخور
گفت نه نیروها برگردند شما و
فرماندهان گروهانها اگر اونجا هستند
بروسنگر اطلاعات اقا مرتضی
فرمانده لشگر اونجاست گزارش کلی کار
مسیر جدید را گزارش کن الان بامن تماس گرفت منتظر توست
یادم است
عباس بابایی ومحمداسفندیار ی و سه نفر دیگر همراه من بودند
یا الله گفتم اقا مرتضی
فرمانده لشگر
امد به استقبال خسته نباشی نشستیم
اقا مرتضی مارا معرفی کرد
به ا سردار دلها شهید قاسم سیلمانی
اولین بار زیارتش کردم
گفت
این بچه ها یگان دریایی هستند
توجنوب سکاندارن
توغرب قاطر ران
کلی خندیدن...😁😁
بنابر تعریف کاربچه ها
که الان بیش یکماه دارن کلیه
تجهیزات وامکانات لشگر را از
قله ملخور به وشکنار انتقال میدهند
منم گزارش یکماهه بچه ها را دادم
وایشان از امادگی ما براانتقال تجهیزات خصوصا مهمات وغدا حتی تا شهر خرمال واطراف
گفت چونکه ممکنه راه کوهستان که
جهاد سخت در حال ساختنه
باز نشه پس شروع عملیات ماموریتان
تمام نمیشه
هر مرحله عملیات باید سریع
شما باشید مخصوصا
فتح هنی قل وقله سنگی
اقامرتضی
گفت میشناسی اقای سلیمانی را
گفتم نه ولی ارادت داریم
ایشون فرمانده لشگر ۴۱ثارالله کرمان
است جوانی قدبلندزیبا ورشید..
اولین بار بود حاج قاسم سلیمانی رامیدیدم
این داستان ادامه دارد
کانال🌹175نفر🌹
@nafar175