قطعه 🚩یاد حسین علیه السلام وقت غروب لحظه ی اذان که می رسد ز راه یاد حسین میکنم یاد لبان خشک یار یاد عطش عطش عطش گفتن اهل خیمه و یاد گلوی اصغر و دل رباب بی قرار یاد دو لب که از عطش مثل دو تکه چوب خشک خدا خدا گفته ولی ، جواب داده نیزه دار تشنه گرسنه با تن زخمی و غرق خون شده کشیده سمت خیمه ها گُلِ تنش به روی خار که اجنبی حیا کند چشم بپوشد از حرم نبیند از گوش کسی عدو کشیده گوشوار حسین تکیه داد بر نیزه شکسته ای که بود حسین یک نفس زد و رسید وقت کارزار حسین گفت تشنه ام ، شلوغ شد دور و برش به زخمهای تشنه اش زدند تیغ آبدار 📝مهدی خیامیان رمضان1443ه.ق 💥لینک کانال اشعار و سروده های مهدی خیامیان ایتا @sorodeha