⁉️آیا واقعیت دارد که (ص) از عمر بن الخطاب می ترسید؟ [مصادر اهل سنت] 🔘وقتی در کتب اهل سنت جستجو می کنیم موضوعات عجیب و غریب زیادی را مشاهده می کنیم، یک نمونه آن همین روایت ترس پیامبر(ص) از است. ما فقط به دو نمونه از روایات معتبر اشاره میکنیم. 📒احمد بن حنبل با سند معتبر این گونه نقل می کند: «....قَالَ: قَالَتْ عَائِشَةُ: لا أَزَالُ هَائِبَةً لِعُمَرَ بَعْدَ مَا رَأَیْتُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم صَنَعْتُ حَرِیرَةً وَعِنْدِی سَوْدَةُ بِنْتُ زَمْعَةَ جَالِسَةٌ، فَقُلْتُ لَهَا: کُلِی، فَقَالَتْ: لا أَشْتَهِی وَلا آکُلُ، فَقُلْتُ: لَتَأْکُلِنَّ أَوْ لأَلْطَخَنَّ وَجْهَکِ، فَلَطَخْتُ وَجْهَهَا، فَضَحِکَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم وَهُوَ بَیْنِی وَبَیْنَهَا، فَأَخَذْتُ مِنْهَا فَلَطَخْتُ وَجْهِی، وَرَسُولُ اللَّهِ یَضْحَکُ، إِذْ سَمِعْنَا صَوْتًا جَاءَنَا یُنَادِی: یَا عَبْدَ اللَّهِ بْنَ عُمَرَ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ: " قَوْمًا فَاغْسِلا وُجُوهَکُمَا، فَإِنَّ عُمَرَ دَاخِلٌ "، فَقَالَ عُمَرُ: السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا النَّبِیُّ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکَاتُهُ، السَّلامُ عَلَیْکُمْ، أَأَدْخُلُ؟ فَقَالَ: " ادْخُلِ ادْخُلْ"» 📝« مى‌گوید:‌ همواره از عمر بن خطاب مى‌ترسیدم بعد از این‌که ترس رسول خدا(ص) را از او دیدم. حریره درست کردم و نزد من سوده بنت زمعه (همسر دیگر رسول خدا)‌ نشسته بود به او گفتم: از آن بخور. او گفت: اشتها ندارم و نمى‌خورم . به او گفتم: از این غذا تناول کن یا آن را به صورتت مى‌مالم. پس غذا را به صورت او مالیدم. پیامبر(ص) در حالى‌که میان من و او نشسته بود خندید و از این غذا گرفتم به صورت خودم هم مالیدم و رسول خدا(ص) همچنان مى‌خندید. در این هنگام صدایی شنیدیم که مى‌گفت:‌ اى عبد الله بن عمر! رسول خدا(ص) فرمود: ‌پا شوید صورتهایتان را بشویید، چرا که عمر وارد مى‌شود. عمر گفت: سلام بر تو اى رسول خدا(ص) و رحمت و برکات خدا بر تو باد. سلام برشما آیا وارد شوم؟ رسول خدا(ص) فرمود: وارد شو» 📚فضائل الصحابة.ج١ ص٣۴٩ 📒ابو یعلی موصلی نیز با سند معتبر این گونه نقل کرده است: «...أَنَّ عَائِشَةَ قَالَتْ: أَتَیْتُ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بِخَزِیرَةٍ قَدْ طَبَخْتُهَا لَهُ، فَقُلْتُ لِسَوْدَةَ ـ وَالنَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بَیْنِی وَبَیْنَهَا ـ: کُلِی، فَأَبَتْ، فَقُلْتُ: لَتَأْکُلِنَّ أَوْ لَأُلَطِّخَنَّ وَجْهَکِ، فَأَبَتْ، فَوَضَعْتُ یَدِی فِی الْخَزِیرَةِ، فَطَلَیْتُ وَجْهَهَا، فَضَحِکَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَوَضَعَ بِیَدِهِ لَهَا، وَقَالَ لَهَا: «الْطَخِی وَجْهَهَا»، فَضَحِکَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ لَهَا، فَمَرَّ عُمَرُ، فَقَالَ: یَا عَبْدَ اللَّهِ، یَا عَبْدَ اللَّهِ، فَظَنَّ أَنَّهُ سَیَدْخُلُ، فَقَالَ: «قُومَا فَاغْسِلَا وُجُوهَکُمَا»، فَقَالَتْ عَائِشَةُ: فَمَا زِلْتُ أَهَابُ عُمَرَ لِهَیْبَةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ» 📝«عایشه مى‌گوید: من غذایى را پخته و خدمت رسول خدا(ص) آوردم، به سوده (همسر دیگر آن حضرت) که رسول خدا(ص) میان من و او فاصله شده بود نیز تعارف کردم، سوده از خوردن غذایى که من پخته بودم خوددارى کرد به او گفتم:‌ از این غذا تناول کن یا آن را به صورتت مى‌مالم. او دوباره خوددارى کرد. من دست در میان غذا بردم و به صورت او مالیدم، پیامبر(ص) از این مساله خندید و به سوده دستور داد که او نیز همین کار را با من انجام دهد. در همین زمان عمر بن الخطاب از کنار منزل رسول خدا(ص) عبور کرد و گفت: اى عبد الله اى عبد الله! رسول خدا(ص) گمان کرد که او وارد خانه مى‌شود. رسول خدا(ص) به آن دو فرمود:‌ پا شوید صورت هاى تان را بشویید. عایشه مى‌گوید: از روزى که دیدم رسول خدا(ص) از قیافه و هیبت عمر بن الخطاب ترسید، همیشه از عمر مى‌ترسیدم» 📚مسند ابی یعلی.ج٧ ص۴۴٩ 📗این روایات مورد تصحیح علمای اهل سنت قرار گرفته است اسکن 👇 p30up.ir/uploads/f480411136.jpg 💥💥نکته : ▪️ توجه کنید که به نظر شیعه این نوع روایات از جعلیات اهل سنت است و واقعیت ندارد لکن دلیل جعل چنین روایاتی این است تا اینگونه برای خلفای خود فضیلت سازی کنند حتی به قیمت پایین آوردن مقام پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله ☑️ @naghdeelhad