1.68M
شاعر:حاج احمد واعظی بعد از تو بر زخم دلم مرهم ندارم دیگر امید زنده ماندن هم ندارم باور نمی‌کردم علی را واگذاری با خانه‌دار کوچکم تنها گذاری درد دلم دیگر دوا دارد ندارد این خانه بی‌زهرا صفا دارد ندارد ای کاش همراه تو من هم مرده بودم ای کاش من جای تو سیلی خورده بودم آن شب ز فرط غم مرا دیوانه کردی وقتی که موی زینبم را شانه کردی وقتی که دست و شانه بر سر می‌گرفتی دیدم کمک از دست دیگر می‌گرفتی https://eitaa.com/naghmehayeashurayi