#سبک_زندگی را از
#نهج_البلاغه بیاموزیم (۲۵۳)
وقال علیه السلام:الثَّنَاءُ بِأَكْثَرَ مِنَ الاِسْتِحْقَاقِ مَلَقٌ، وَالتَّقْصِيرُ عَنِ الاِسْتِحْقَاقِ عِيٌّ أَوْ حَسَدٌ.
حکمت ۳۴۷ نهج البلاغه
امام علیه السلام فرمود : مدح و ستايشِ بيش از حدّ استحقاق، تملّق است و كمتر از استحقاق، عجز ودرماندگى و يا حسد است.
بخش اول:
حدّ مدح و ستايش
امام علیه السلام در اين گفتار حكيمانه به مطلب مهمى درباره افراط و تفريط در ستايش افراد اشاره كرده، مىفرمايد:
«مدح و ستايشِ بيش از حدّ استحقاق، تملق است و كمتر از استحقاق، عجز و درماندگى و يا حسد است»؛
(الثَّنَاءُ بِأَكْثَرَ مِنَ آلاِسْتِحْقَاقِ مَلَقٌ، وَالتَّقْصِيرُ عَنِ آلاِسْتِحْقَاقِ عِيٌّ أَوْ حَسَدٌ).
شك نيست كه مدح و ستايش در حد اعتدال، كارى است بسيار پسنديده، زيرا از يكسو سبب تشويق شخصى مىشود كه كارى در خور ستايش انجام داده و يا فضيلتى ازنظر اوصاف انسانى دارد، و احساس مىكند كه افراد، قدردانِ كارها و صفات او هستند و همين امر او را در ادامه راه دلگرم مى سازد، به گونه اى كه مشكلات را به راحتى تحمل مى كند.
از سوى ديگر هنگامى كه ديگران ببينند افراد نيكوكار و يا كسانى كه موصوف به صفات انسانى هستند مورد مدح و ستايش قرار مىگيرند، آنها نيز تشويق مى شوند و همين امر سبب گسترش كارهاى نيك و صفات نيك در جامعه مى شود.
به همين دليل در هر عصر و زمان به خصوص در عصر ما برنامه هايى براى بزرگداشت افراد و دادن جوايز به آنها در حضور جمعى از شخصيتها برپا مى شود و بهترين ها را ستايش و تشويق مى كنند تا درسى براى همگان باشد ونشانه اى از حق شناسى و قدردانى از سوى مديران جامعه تلقى شود.
ولى اين كارِ نيك و پرفايده هرگاه دستخوش افراط و تفريط گردد تبديل به ضد خواهد شد و آثار بد فراوانى خواهد داشت و اگر از حد بگذرد شكل تملق وچاپلوسى به خود مى گيرد كه از زشت ترين كارهاست؛ كارى است آميخته با دروغ و اظهار ذلت!
كارى است كه چه بسا سبب گمراهى افرادى خواهد شد كه مورد ستايش واقع مى شوند و آنها در آغاز ممكن است آن اغراق گويى ها را باطل بدانند ولى كم كم آن را صحيح پندارند و گمراه شوند و اينگونه افراد اگر از مديران و روساى جامعه باشند آثار سوء اين حالت به مردم هم سرايت مى كند وآنها نيز زيان مى بينند.
به همين دليل امام علیه السلام مى فرمايد: مدح و ستايشِ بيش از استحقاق، تملق است (و تمام زيانهاى آن را دربر دارد). ولى اگر مدح و ثنا كمتر از استحقاق باشد؛ يعنى گوينده نخواهد يا نتواند حق آن را به جاى آورد و يا كار مهمى را كه از طرف سر زده كم ارزش بشمرد وصفات فضيلت او را كم اهميت معرفى كند، از يكى از اين دو چيز ممكن است سرچشمه بگيرد كه:
يكى مربوط به گوينده ازنظر ذاتى است
و ديگرى در ارتباطش با طرف مقابل:
ازنظر ذاتى آن است كه در بيان ارزش خدمات وصفات اشخاص ناتوان باشد و نتواند حق مطلب را ادا كند
و در صورت دوم مانعى جلوى او را مى گيرد كه حق مطلب را ادا كند و آن ممكن است غالبآ حسد و گاه كينه و عداوت و زمانى حفظ منافع مادى باشد.
@nahj_ir